سیاوش کسرائی
(1305
ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
«خانگی»
·
زیبای
من گریستنت چیست؟
·
·
زشت
اگر نماید
·
آئینه
بر خطا ست
·
آئینه
راست نیست
·
آئینه
ها نی اند، دگر چشم نکته بین
·
آئینه
ها زبان خبر چینی اند و بس
·
·
عریان
مکن، برابر آئینه راز خویش
·
تا
بر تو پرده ها ندرد، پیش چشم کس
·
·
بالای
خود در آینه مشکن به های های
·
تصویر
غم، غمت را هر دم فزون کند
·
·
گیسو به رخ مریز و ز درد، این چنین متاب
·
دستی
بر آر، کاینه را واژگون کند
·
·
آئینه
را بیافکن، تا رو به هم نهیم
·
باشد،
به دست خویش مداوای هم کنیم
·
و آن
دست را که آینه دار ملال تو ست
·
ز آن
پیش تر که مشت برآرد، قلم کنیم
·
·
آئینه
می نماید، اشک تو را به تو
·
اما
دری به روی درون می گشایدت؟
·
·
آئینه
حال را همه تصویر می کند
·
فردای
آرزو را کی می نمایدت؟
·
·
زیبای
من، بگو
·
دیگر
بگو، گریستنت چیست؟
·
·
بیرون
ز آینه
·
آیا
دمی هوای منت نیست؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر