اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
راه توده
تحلیلی از شین میم شین
مبارزه
ایدئولوژیکی
·
این فقط نمونه
ای بود از شیوه های وحشیانه ای که طبقات حاکم برای پیشبرد اهداف خویش و ساکت کردن
مردم در عرصه مبارزه ایدئولوژیکی بکار می گرفتند.
1
·
شعرای
درباری، که می خواستند در جلال و شکوه زیسته و بسلامتی روزگار بگذرانند، می بایستی
اعمال سلطان محمود را بستایند.
2
·
به گفته
نظامی عروضی:
·
«پادشاهان چون کودک خرد
باشند.
·
سخن بر
وفق رأی ایشان باید گفت تا از ایشان بهره مند باشند.»
3
·
شاعران
دربار سلطان محمود چنین می کردند.
4
عنصری (350 ـ
431 هجری قمری)
ملک الشعرای سلطان محمود غزنوی
·
عنصری
شاعر درباری، در رابطه با فتح خوارزم، کشتار مردم و غارت اموال آنها سلطان محمود
را به شرح زیر می ستود:
بکشت دشمن و
برداشت گنج و مال ببـرد
ز بهـــر نصــرت
دیـــن محـــمد مخــــتــار
از آنکه تربت
گرگانــج و شهر و برزن او
مقــــام
قرمطیــــان بــود و معــــدن کفـــار
5
·
در حمله
سلطان محمود به مولتان و قتل عام مردم آن سامان عنصری به دلایل زیر بسیار خرسند بوده
است:
نه قلعه ماند که
نگشاد و نه سپه که نزد
نه قرمطی که
نکشت و نه گبر و نه کافر
6
فرخی سیستانی (370 ـ
429)
ملک الشعرای دربار سلطان محمود
غزنوی
·
فرخی
سیستانی در ستایش جنایات سلطان محمود در حق مخالفان از عنصری هم گشاده دست تراست.
7
·
او آنگاه
که می خواهد قصد سلطان محمود را برای حمله به ری تائید کند، می گوید:
ری را بهانه
نیست به باید گرفت پس
وقت است، اگر به
جنگ سوی ری کشد عنان
این جا همی یگان
و دوگان قرمطی کشد
زینـان به ری
هـزار بیابد به یک زمان
8
·
پس از
آنکه سلطان محمود ری را با حیله و تزویر می گشاید و دست به قتل و غارت می زند،
فرخی او را این چنین می ستاید:
ای ملـک
گــیــتی، گــــیتی تــــو را ست
حکم تو بر هر
چـه تو خواهی روا ست
....
از پــی کــم
کـــــردن بد مــــذهـــبان
در دل تو روز و
شب اندیشــه ها ست
...
ایـــزد کـــام
تو به حـــــاصل کـــــناد
ما راهیان را شب
و روز این دعا ست
تا ســر آنـــان
چــو گـــــــــیا بدروی
کایــشان گوینـد
جهان چـون گـــیا ست
....
مـلک ری از
قـــرمطــــیان بســـتدی
میــل تو اکـنون
به مـنـا و صفـــا ست
....
دار فـــرو
بــردی بــاری دویـســـت
گــفتی کاین
درخـور خوی شــما ست
هــر که از
ایشـــــان به هـوا کار کرد
بر ســر چوبی
خشـــک اندر هــوا ست
9
·
فرخی
بلندگوی درباریان سلطان محمود بوده است.
10
·
کشتن
مخالفان عقیدتی زیر پوشش دین، امری عادی و بالاتر از آن امری ضرور است که ثواب دو
جهان دارد.
11
·
فرخی به
امید زیر برای سلطان سلطان محمود از خدا طلب عمر می کند:
تا در عوض عمر
که بدهی ز پی دین
در مصر کند
قرمطـیان را هم بر دار
12
·
چنین است
تصویر نارسایی از رژیم ترور و خفقان حاکم که پوشش ایدئولوژیکی سنت حنفی داشته است.
13
جبهه مقاومت ضد
رژیم ترور
·
مقابله و
مقاومت توده مردم و روشنفکران برجسته آن زمان در برابر این رژیم ترور نیز بسیار
درخشان، قهرمانانه و در عین حال خردمندانه است.
14
·
در همین
زمان، عده قابل ملاحظه ای از بزرگان دانش و فلسفه زیسته اند و بر ضد تاریک اندیشی
سلطان سلطان محمودها و القادر بالله ها مبارزه کرده اند.
15
·
می توان
گفت که در آن زمان در هر خانه و کاشانه ای بحث و جدل علمی - دینی وجود داشته که
یکی از نمودهای آن گسترش عظیم جنبش اسماعیلیه بوده است.
16
·
این
واقعیت که کمی پس از سلطان محمود، جنبش اسماعیلی به اوج خود رسید و زیر رهبری حسن
صباح لرزه بر ارکان حکومت سلجوقی افکند، حکایت از قدرت سازمان مخفی اسماعیلیه در
زمان سلطان محمود – فردوسی - دارد.
17
·
چنین
نهضت بزرگی نمی توانست یکباره از زمین بروید.
18
·
این
سازمان مسلما در زمان فردوسی در میان مردم نفوذ داشته و رشد می کرده است.
19
·
فردوسی
در این دوره پر خروش مبارزه عقاید و آراء، یعنی در دوره ای که حکام انگشت در جهان
کرده و قرمطی می جستند و توده مردم نهضت های عقیدتی پنهانی به وجود می آوردند،
علما و دانشمندان در برابر خشک مغزی قلدران مدعی دینداری قد علم می کردند، زیسته و
خود او علیه دین حاکم قد برافراشته و در همان آغاز شاهنامه خود را از یاران علی نامیده
و در شاهنامه ای که آخر عمر به سلطان محمود حنفی متعصب «اهدا» کرده، به شرح زیر نوشته
است:
که من شــــهر عـــلمم،
علـــــی ام در است
درست این سخن،
قول پیغمبر است
...
اگــر چشــــم
داری به دیگر ســـرای
به نزد نبی و
علی گــــــیر جــــای
بـر ایــن زادم
و هـم بـر این بگذرم
چنــان دان که
خــاک پی حیــدرم
20
·
فردوسی
نه تنها در اینجا، بلکه تقریبا در هر جای دیگری که اسمی از سلطان محمود می برد، در
کنارش از گرایش شیعیگرایانه و علاقه خویش به آل علی یاد می کند.
21
·
و این
مقابله با مذهب دروغین سلطان محمود، تازه مهم ترین مقابله ایدئولوژیکی فردوسی با
سلطان محمود نیست.
22
·
سر تا
پای شاهنامه، چنانکه خواهیم دید، بر ضد سیاست و ایدئولوژی سلطان محمود است.
23
·
و کاملا
منطقی است که سلطان محمود درست در سال 401، در زمان انتشارمحضر القادر بالله، گردن
زدن سفیر مصر، تکفیر حسنک وزیر و شدت یابی بی سابقه مبارزه با دگراندیشی، شاهنامه
فردوسی را هم رد کرد.
24
·
سرنوشت
شاهنامه فردوسی، با سرنوشت این مبارزه در رابطه بوده است و نه با چیز دیگر.
25
·
برخی از
پژوهشگران مسئله را بسیار ساده می کنند و ادعا می کنند که علت رد شاهنامه، برکنار
شدن ابوالعباس اسفراینی، وزیر سلطان محمود بوده است که حامی فردوسی و علاقه مند به
زبان پارسی بوده است.
26
·
حضرات
ادعا می کنند که جانشین اسفراینی علاقه ای به پارسی نداشته و فردوسی را تحمل نکرده
است.
27
·
اما
فراموش نکنیم که فرخی هایی که به زبان زیبای پارسی از قرمطی کشی حمایت می کردند و
خودکامگی سلطان محمود را می ستودند، تا پایان هم عزیز و مکرم مانده اند.
28
·
به نظر
ما به احتمال قریب به یقین، تغییر ابوالعباس اسفراینی خود معلول تشدید خفقان و
تحکیم تاریک اندیشی بوده است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر