۱۳۹۱ اسفند ۲۴, پنجشنبه

علوم اجتماعی (1)


پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین

·        علوم اجتماعی به مجموعه علوم مربوط به پیوندها و روندهای توسعه و تکامل در جامعه اطلاق می شود.
·        علوم اجتماعی به مجموعه علومی اطلاق می شود که به روند زندگی اجتماعی انسان ها، به انضمام وساطت اجتماعی روابط انسان ها با طبیعت مربوط می شوند.

·        تشکیل و توسعه علوم اجتماعی از نظرهائی با تشکیل و توسعه علوم طبیعی فرق داشته است.
·        علت ان را باید در خود ویژگی های علوم اجتماعی جستجو کرد که به شرح زیرند:

خود ویژگی اول

·        علوم اجتماعی خیلی دیرتر از علوم طبیعی توسعه یافته اند.

·        مراجعه کنید به علوم طبیعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

1

·        از آنجا که وظیفه علوم اجتماعی حل و فصل نظری (تئوریکی) پیوندهای تماماجتماعی و تاریخی است ـ وظیفه هر رشته از علوم اجتماعی نیز در تحلیل نهائی همین است ـ می توان شروع واقعی علوم اجتماعی را با اطمینان تمام تعیین کرد.

2

·        آنگاه می توان دید که شروع علوم اجتماعی با بنیانگذاری مارکسیسم در پایان سال های چهل قرن نوزدهم همزمان است.

خود ویژگی دوم

·        تئوری های علوم اجتماعی با منافع اجتماعی، با مطالبات سیاسی، ایدئولوژیکی و جهان بینانه نیروهای طبقاتی مختلف، یعنی با مبارزات احزاب سیاسی ـ در مقایسه با علوم طبیعی ـ پیوند بمراتب مستقیم تری دارند.
·        توسعه تئوری ها در عرصه علوم اجتماعی بیانگر کم و بیش دقیق مبارزات طبقات، تضاد منافع طبقات و بویژه نقش تاریخی طبقات اجتماعی مختلف است.

خود ویژگی سوم

·        توسعه و توفیق تئوری سازی علوم اجتماعی با طرح فلسفی ـ نظری و جهان بینانه درست و یا نادرست در زندگی اجتماعی انسان ها ـ بمثابه کل ـ پیوند بیواسطه تری دارد.

1

·        دلیل این پیوند عبارت از این است که زندگی اجتماعی ـ همیشه ـ نمودار پیوند کلی بغرنجی است.

2

·        و روندها و قانونمندی های اجتماعی همیشه با عمل انسان ها ـ بمثابه نیروهای طبقاتی ـ در رابطه اند.

3

·        پیش شرط توسعه علوم اجتماعی و عدم وابستگی آنها به تئوری های اجتماعی مذهبی، تئولوژیکی، گمانورزانه و سوبژکتیویستی عبارت است از تدوین تئوری علمی ـ فلسفی جامعه و تاریخ ـ بمثابه کل.

4

·        شروع پژوهش علمی زندگی اجتماعی بی شک خیلی قبل از پیدایش مارکسیسم بوده است.

5

·        حتی در جهان باستان یونان و روم، گام های چشمگیری در زمینه تاریخ نگاری، اقتصاد، تئوری دولت و تئوری حقوقی برداشته شده بود.
6

·        اما تنها زمانی که بورژوازی در صدد تشکیل نظام اجتماعی خاص خود و استقرار حاکمیت طبقاتی خویش برآمد، اولین گام های تعیین کننده برای توسعه سلسله ای از رشته های علوم اجتماعی برداشته شد، که به شرح زیر بوده اند:

الف
·        اقتصاد کلاسیک بورژوائی.

ب

·        تاریخ نگاری بورژوائی و تئوری بورژوائی تاریخ.

ت
·        تئوری بورژوائی طبقات اجتماعی.

پ
·        تئوری بورژوائی دولت.

7

·        اقداماتی نیز در راستای تئوری سازی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) و حل و فصل نظری مسائل مربوط به آینده برداشته می شود.

8

·        این اقدامات ـ اما ـ از چارچوب تئوری اجتماعی ایدئالیستی و اوتوپیسم پا فراتر نمی گذارند و با سدهای تفکر تاریخی بورژوائی مواجه می شوند، تفکری که شرایط اجتماعی مربوط به شیوه تولید کاپیتالیستی را به عنوان شرایط طبیعی ابدی و تغییرناپذیر جا می زند.
·         
·        مراجعه کنید به اوتوپی، تفکر تاریخی (تاریختصویر) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

9

·        آنچه که مارکس در باره اقتصاد کلاسیک بورژوائی گفته، در این مورد نیز صادق است:
·        «توسعه آن (علوم اجتماعی) به دوره کودکی مبارزه طبقاتی میان کار و سرمایه تعلق دارد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 20)

10

·        «در سال 1830 بحران از راه فرامی رسد، بحرانی که نقش تعیین کننده همیشگی دارد.

الف

·        بورژوازی در فرانسه و انگلستان قدرت سیاسی را قبضه می کند.

ب

·        از آن به بعد، مبارزه طبقاتی عملی و نظری، بیشتر و بیشتر فرم های جدی تهدید کننده ای به خود می گیرد و ناقوس مرگ اقتصاد علمی بورژوائی به صدا در می آید.

ت

·        اکنون دیگر مسئله این نبوده که این و یا آن برهان درست است و یا غلط، بلکه مسئله این بوده که آن برای سرمایه مفید است و یا مضر، خوشایند است و یا ناخوشایند، ضد پلیسی است و یا نه.

پ

·        آنگاه به جای تحقیقات اوبژکتیف (عینی)، معرکه بازی  و به جای بررسی بیطرفانه علمی، وجدان معذب و سوء نیت مبتنی بر دفاع از نظام می نشیند.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 20)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر