تحلیل سیاوش کسرائی از «مرغ آمین» نیما
(آذرماه 1350)
سرچشمه:
راه توده
تحلیلی از
گاف سنگزاد
نیما
ـ « آمین، آمین!»
و خراب آید در آوار غریو
لعنت بیدار محرومان
هر خیال کج که خلق خسته
را با آن نه خواهانی است.
و درد زندان و زخم
تازیانه های آنان می کشد فریاد:
«
اینک درد و اینک زخم»
( گر نه محرومی کجی شان را
ستاید
ور نه محرومی بخواه، از
بیم زجر و حبس شان آید.)
ـ « آمین!
در حساب دستمزد آن زمانی
که بحق گویا
بسته لب بودند
و بدان مقبول
و نکویان در تعب بودند.»
·
معنی تحت اللفظی:
·
و تحت تأثیر غریو نفرین بیدار محرومان ویران باد
هر خیال کج که بر خلاف منافع خلق خسته باشد.
·
و این فریاد درد زندان و زخم شلاق آنان است:
·
نگاه کنید، این درد است و این زخم!
·
اگر محرومان به ستایش از کژی آنان نپردازند و از
بیم زجر و حبس آنان به طرفداری از آنها بر نخیزند.
·
خلق می گویند:
·
آمین!
·
به ازای سزای آن زمان که حقگویان لب بسته بودند و
بدکاران مقبول و محبوب و نیکوکاران تحت فشار و سرکوب بودند.
1
·
مرغ غبار فراموشی از تجارب مربوط به زندان و
شکنجه توده می زداید و مرگ بر هر خیال ضد خلقی سر می دهد.
2
و خراب آید در آوار غریو
لعنت بیدار محرومان
·
مرغ اما به اوتوماتیسم (خودپوئی) روندهای اجتماعی
دل نبسته است و لذا غلبه بر طبقه حاکمه را در گرو «غریو نفرین بیدار محرومان» می
داند.
3
·
این بدان معنی است که کاخ های قدرت و حاکمیت به
خودی خود فرو نمی ریزند.
·
این بدان معنی است که روندهای اجتماعی بی سوبژکت
نیستند.
·
این بدان معنی است که سازنده تاریخ توده های مولد
و زحمتکش اند و لاغیر.
·
مرغ ضمنا هشدار می دهد که نیل به این اهداف بی
قید و شرط نیست:
الف
گر نه محرومی کجی شان را
ستاید
·
محرومین باید از تأیید افکار کژ آنان سر باز
زنند.
·
یعنی به مبارزه ایدئولوژیکی با طبقه حاکمه برخیزند
و افکار کژ آنان را افشا کنند و بطلان آنها را بر مناره های بلند جامعه و جهان
بگوش محرومان برسانند.
ب
ور نه محرومی بخواه، از
بیم زجر و حبس شان آید.
·
شرط دوم بی باکی محرومین از زجر و حبسی است که
طبقه حاکمه شامل حال شان می سازد.
·
این بدان معنی است که طبقه حاکمه ـ خواه در مقیاس
ملی و خواه در مقیاس بین المللی ـ علاوه بر حربه ایدئولوژیکی (افکار کژ) با حربه
عملی وارد عرصه می شود و هر نفسکشی را به بند می کشد و زجر و شکنجه و آزار جسمی و
روحی می دهد.
خلق می گویند:
« آمین!
در حساب دستمزد آن زمانی
که بحق گویا
بسته لب بودند
و بدان مقبول
و نکویان در تعب بودند.»
·
خلق منطقی بودن رهنمود مرغ را تأیید می کنند و با
تکیه بر تجارب خویش به روزگاری اشاره می کنند که لبان حقگو بسته بودند، بدکاران
محبوب بودند و نیکوکاران محکوم.
نیما
ـ « آمین!
در حساب روزگارانی
کز بر ره، زیرکان و
پیشبینان را به لبخند تمسخر دور می کردند
و به پاس خدمت و سودای
شان تاریک
چشمه های روشنایی کور می
کردند.»
ـ « آمین!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
بیاد آوریم، روزگاری را که زیرکان و پیش بینان
مورد تمسخر طبقه حاکمه قرار می گرفتند و به بهانه خدمت و سودای تاریک خویش، چشمه
های روشنائی را کور می کردند.
سیاوش
خلق،
دشمنی را می شناسد ولی مرغ آمین گو ست كه روش دشمن را بدیشان می نماید:
كوركردن
چشمه های روشنائی و امید و ترویج اندیشه های مردگی آموز و خلق را به كج راهی و
گمراهی و سپس به هلاكت راندن و براجساد آنان زندگی نو آغازیدن، دوركردن زیركان
وپیش بینان ازهركجا كه گمان پیوندی با خلق می رود و به ریشخند گرفتن شان، تا ازچشم
مردمان بیفتند.
سیاوش
خلق،
دشمنی را می شناسد
·
منظور سیاوش از حکم «خلق دشمنی را می شناسد»،
احتمالا تأکید بر شناخت تجربی توده از طبقه حاکمه است.
·
شناخت تجربی اما اگرچه شالوده صرفنظرناپذیر شناخت
نظری است، ولی به تنهائی کافی نیست.
·
چرا؟
1
·
اولا به این دلیل که هر چیزی در داربست دیالک
تیکی اش بطرز کامل و مؤثر نمودار می گردد.
·
شناخت هر چیز و هر پدیده باید از گردنه ی دیالک
تیک تجربی ـ نظری و حسی ـ عقلی بگذرد، تا شناخت به معنی حقیقی کلمه گردد.
·
شناخت حسی و تجربی صرف اگرچه به نوبه خود مهم
اند، اما بدون شناخت عقلی و نظری ناقص و نامؤثرند.
2
·
دلیل دوم این است که شناخت تجربی از شناخت فردی
سوبژکت شناخت تشکیل می یابد و رنگ و بوی فرد مربوطه را با خود دارد.
·
هر رعیتی شناخت تجربی خاص خود را از خان و اربابی
دارد و بسته به آن، خان و ارباب را ارزیابی می کند و مورد مهر و قهر قرار می دهد.
·
از این رو شناخت تجربی توده، شناختی
ایندیویدوئالیزه (فردی) گشته است.
·
شناختی تکه پاره شده است.
3
·
شناخت تجربی موضوع و یا اوبژکت شناخت نیز در حد
شناخت جزئیت و فردیت آن می ماند:
·
رعیت یاد شده خان و ارباب منفردی را می تواند
تجربه کند و نه طبقه حاکمه بطور کلی را.
·
از این رو شناخت تجربی توده از اوبژکت شناخت، نه
شناخت ریشه ای از تمامت اوبژکت، بلکه شناخت سطحی اجزائی تصادفی از اوبژکت شناخت
است.
·
شناختی از اوبژکت تجزیه و ایندیویدوئالیزه شده
است.
·
با شناخت تجربی نمی توان به شناخت دقیق اوبژکت
شناخت نایل آمد.
·
شناخت این خان و خانزاده که به معنی شناخت طبقه
اربابان فئودال نیست.
4
·
شناخت تجربی به همین دلیل شناختی فقیر، مخدوش،
سطحی و تصادفی است.
·
اگر خان و یا ارباب در برخورد به رعیت سر حال
بوده باشد، انعکاس مثبتی حتی می تواند در آئینه ضمیر رعیت پدید آورد.
·
از این رو ست که شناخت تجربی نه شناختی ضرور و
عمیق، بلکه شناختی تصادفی و سطحی است.
سیاوش
ولی مرغ آمین
گو ست كه روش دشمن را بدیشان می نماید.
·
منظور سیاوش به احتمال قوی، این است که مرغ آمین
مسلح به ساز و برگ شناخت نظری (تئوریکی) است و لذا شناخت تجربی (امپیریکی) توده را
تئوریزه می کند و بدان جامه کلی و عام می پوشاند.
·
مرغ آمین اوبژکت شناخت را، طبقه حاکمه را از خطه
منفرد و خاص به عالم عام می برد و آن را با تمامتش، با کلیتش، با خواص و مختصات
اصلی و ماهوی اش نشان می دهد.
·
مرغ آمین دیالک تیک تجربی و نظری، دیالک تیک حسی
و عقلی را به خدمت می گیرد.
·
بنظر سیاوش، مرغ آمین از شیوه عمل طبقه حاکمه در
فرم های مختلف آن پرده برمی دارد:
سیاوش
كوركردن
چشمه های روشنائی و امید
·
این مفهوم بظاهر ساده و پیش پا افتاده سیاوش دریائی
از تئوری در خود نهفته دارد و آدمی را به ستایش و تحسین از بینش ژرف و ژرفکاو
سیاوش وامی دارد.
1
كوركردن
چشمه های روشنائی
·
طبقه حاکمه چشمه های روشنائی را کور می کند.
·
این مفهوم عام نتیجه تجرید (انتزاع) همه فرم های
روشنگری ستیزی طبقه حاکمه است.
·
در این مفهوم همه کردوکارهای زیرین طبقه حاکمه ـ
به عنوان مثال و مشت نمونه خروار ـ گنجانده شده اند:
الف
·
کنترل، هدایت و اداره آموزش و پرورش توده در
مقیاس ملی و بین المللی
ب
·
کنترل، هدایت و اداره رسانه های گروهی ملی و بین
المللی
ت
·
تشکیل بی وقفه و سنجیده افکار عمومی و مانی
پولاسیون ریشه ای آن
·
مراجعه کنید به مانی پولاسیون در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
پ
·
انکار بی شرمانه حقایق عینی و تحریف همه جانبه
آنها.
ث
·
عوامفریبی پسیکولوژیکی توده ها.
ج
·
سرکوب خشن و خونین دگراندیشان، روشنگران و متفکران انقلابی
·
اختناق، سانسور، ارعاب، ترور، حک حرمت، تبعید و
غیره
د
·
اشاعه بی وقفه خرافه و مذهب و غیره
2
كوركردن
چشمه های امید
·
سیاوش در این مفهوم نیز همه فرم های اشاعه یأس و
نومیدی از سوی طبقه حاکمه را تجرید می کند و در اختیار خواننده قرار می دهد.
·
در این مفهوم همه کردوکارهای زیرین طبقه حاکمه به
عنوان مثال و مشت نمونه خروار گنجانده شده اند:
الف
·
اشاعه نومیدی در دل توده ها از طریق سرکوب مادی و
فکری احزاب، سازمان ها، مطبوعات و شخصیت های طرفدار توده های مولد و زحمتکش
ب
·
اشاعه نومیدی از طریق بدنام کردن آنها
ت
·
ترجمه، تألیف، چاپ، ترویج و توسعه آثار نمایندگان
ملی و بین المللی مکاتب مبلغ نومیدی و یأس، پوچی و نیهلیسم، تردیدگرائی و
اسکپتیسیسم، اگنوستیسیسم، فاشیسم، فوندامنتالیسم در انواع مختلفه اش
ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر