سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
همزمان با تشکیل سپاه پاسداران، گروههای مسلح موازی دیگر نیز بهطور خودجوش برای حفظ انقلاب تشکیل شده بودند
همچون:
گارد انقلاب در پادگان جمشیدیه
گارد دانشگاهها یا پاسا نیروهای مسلح سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
این تصمیم و اقدام طبقه حاکمه جدید
دال بر این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بدو تشکیل بوده است
و
هنوز کامل و کافی نبوده است.
به همین دلیل سازمان های سرکوب موازی با آن را هم پدید آمده اند.
سران حکومت عملا به استفاده از همه امکانات بالقوه برای تقویت و تکمیل آن مبادرت ورزیده اند تا در نهایت اگر لازم دیدند، یکپارچه سازد.
در کلیه عرصه ها و زمینه های دیگر هم همین شیوه عمل رعایت شده است.
احتمالا
حزب بلشویک هم در روسیه همین روند و روال را پیشه کرده بوده است.
روحانیت شیعی
فی نفسه
حزبی سلسله مراتبی بوده است.
یعنی
تجارب تشکیلاتی ارزشمندی در اختیار داشته است.
در عرصه و زمینه سازمان های اطلاعاتی و امنیتی
همین جوری عمل شده است.
به همین دلیل
در آن واحد چندین سازمان اطلاعاتی و امنیتی محتلف با فونکسیون و آماج واحد
پدید آمده اند و چه بسا چندین سازمان هدف و آماج واحدی را تحت نظر گرفته اند.
این شیوه سازماندهی
شیوه ای شبه ملوک الطوایفی بوده است.
این نشانه بی خبری از ضرورت تقسیم کار در جامعه و بی اعتمادی به ایمان افراد به نظام جدید هم می تواند باشد.
یعنی
حاوی احتیاط و دور اندیشی باشد.
یعنی
مبتنی بر دیالک تیک کنترل باشد.
وجود این چهار گروه مسلح موازی،
اختلافها و اصطکاکهایی را درپی داشت.
این مسئله در شورای انقلاب طرح و سرانجام تصمیم گرفته شد که هاشمی رفسنجانی
با هماهنگکردن این گروهها و یکپارچهکردن آنها، سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی را شکل دهد.
پس از تخصیص بودجه ۱۲۰ میلیون تومانی به سپاه از سوی
دولت موقت
سپاه قدرتمندتر از قبل تصمیم به ادغام سایر نیروها در خود گرفت.
در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۵۸، همه این گروهها با سپاه پاسداران ادغام شدند و
یک شورای ۱۲نفره تشکیل گردید که اعضای این شورا عبارت بودن از:
عباس زمانی،
جواد منصوری،
عباس دوزدوزانی،
محمد منتظری،
یوسف کلاهدوز،
محمدکاظم موسوی بجنوردی،
مرتضی الویری،
محمد بروجردی،
محسن رضایی،
محسن
رفیقدوست
و
علی دانش منفرد،
اکبر هاشمی رفسنجانی
این شورا
(شورای ۱۲نفره)
جواد منصوری را به عنوان فرمانده سپاه انتخاب کرد.
به فاصله اندکی پس از او عباس آقازمانی مشهور به (ابوشریف)
فرماندهی سپاه و فرماندهی عملیات آن را بر عهده گرفت.
پس از ادغام،
محسن رضایی، محسن رفیقدوست و عباس دوزدوزانی
در اواخر فروردین ۱۳۵۸ به دیدار خمینی در قم رفتند و خواستار استقلال سپاه از دولت موقت شدند.
در این دیدار خمینی برخلاف جهتگیری پیشین خود مبنی بر نظارت دولت موقت بر سپاه،
دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر نظر شورای انقلاب
را صادر کرد.
در پی این فرمان، گروه دوازده نفره اساسنامهای را در ۹ ماده
و ۹ تبصره تهیه کرد که به تصویب شورای انقلاب رسید.
به دنبال آن
شورای
فرماندهی سپاه
تشکیل گردید
و
اعضای آن
احکام خود را از شورای انقلاب دریافت
کردند.
به این ترتیب در ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با
انتشار بیانیهای رسماً اعلام موجودیت کرد.
با توجه به اینکه مهمترین مأموریت سپاه،
حفاظت از انقلاب اسلامی و
دستاوردهای آن بود،
این تشکیلات تازهتأسیس تیمها، دستهها، گروهانها و
گردانهای عملیاتی را صرفاً برای عملیات شهری و حفظ و ارتقای امنیت داخلی
کشور شکل داد.
در هر شهر و شهرستانی، سپاه به تناسب نیرویی که جذب میکرد و
وسعت سرزمینی و حساسیتهای امنیتی خاصی که آن منطقه داشت،
وضعیت خود را
سامان میداد.
خمینی در نامهای به تاریخ ۲ مرداد ۱۳۶۷ به علی رازینی،
رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح،
دستور داد که «دادگاه ویژه تخلفات جنگ را
در کلیه مناطق جنگی»
«بدون رعایت هیچیک از مقررات دست و پاگیر»
تشکیل شود
و
«هر عملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهه اسلام یا موجب خسارت جانی
بوده یا میباشد
مجازات آن اعدام است.»
هاشمی رفسنجانی بعدها گفت
که
رئیسجمهور وقت (خامنهای) با این دادگاه هم نظر بوده، ولی وی (رفسنجانی) وساطت کرده است.
اعطای درجات نظامی از تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۶۹ خورشیدی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز شد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر