۱۴۰۴ مرداد ۳۱, جمعه

درنگی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (۸)

 نشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

 
درنگی
از 
شین میم شین
 
منبع:
ویکیپیدیا
 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

 

وجود این چهار گروه مسلح موازی،
 اختلاف‌ها و اصطکاک‌هایی را درپی داشت.
 این مسئله در شورای انقلاب طرح و سرانجام تصمیم گرفته شد که هاشمی رفسنجانی با هماهنگ‌کردن این گروه‌ها و یک‌پارچه‌کردن آنها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را شکل دهد.
 
این اقدام قابل پیش بینی بوده است:
با تشتت و تفرقه قوای نظامی (گروه های مسلح موازی) نمی توان حکومت کرد.
ضمنا
چنین تشتتی کنترا پرودوکتیو (ضد خلاقیت، شبیه شلیک بر ران مبارک خویش) است.
در قرن بیست و یکم نمی توان شیوه حکومت ملوک الطوایفی داشت.



ما دیری است که با این معضل در ایالات متحده امریکا سر و کار داریم که در بدبختی حاصل از حمله جوانان القاعده بر برج های دو قول آشکار شد:
۱۷ سازمان اطلاعاتی موازی در ایالات متحده امریکا
نتوانسته بودند از توطئه اعراب افراطی جوان بو برده باشند.
 
 پس از تخصیص بودجه ۱۲۰ میلیون تومانی به سپاه از سوی دولت موقت
 سپاه قدرتمندتر از قبل تصمیم به ادغام سایر نیروها در خود گرفت. 
در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۵۸، همه این گروه‌ها با سپاه پاسداران ادغام شدند و یک شورای ۱۲نفره تشکیل گردید 
 
جالب این است که ساختار سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی شورایی است و نه استبدادی.
طنز تلخ تاریخ را باش،
بدترین دشمنان شوروی 
ساختار شورایی شوروی را صرفنظرناپذیر می دانند.

حسن ساختار شورایی  سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی
را
در تجاوز کودتایی ۱۲ روزه اخیر صهیونیسم ـ امپریالیسم  دیدیم.
سران سپاه و ارگان های دیگر را در سنت کودتایی ناگهانی 
همزمان و همه با هم
ترور کردند،
بی آنکه آب از آب حتی تکان بخورد.


این هنوز تمامی طنز نیست.
تسمیه سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی نیز نه ملی (ناسیونال)، بلکه بین المللی و یا فراملی (انترناسیونالیستی) است.
به همین دلیل، 
کلمه ایران در آخر مفهوم سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی وجود ندارد.
این بدان معنی است که سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی نه سازمانی ملی (ایرانی)، بلکه مذهبی و فراملی و بین المللی است.
  
این شورا 
(شورای ۱۲نفره)
جواد منصوری را به عنوان فرمانده سپاه انتخاب کرد. 
به فاصله اندکی پس از او عباس آقازمانی مشهور به (ابوشریف)
 فرماندهی سپاه و فرماندهی عملیات آن را بر عهده گرفت.
 پس از ادغام، 
محسن رضایی، محسن رفیق‌دوست و عباس دوزدوزانی
 در اواخر فروردین ۱۳۵۸ به دیدار خمینی در قم رفتند و خواستار استقلال سپاه از دولت موقت شدند.
در این دیدار خمینی برخلاف جهت‌گیری پیشین خود مبنی بر نظارت دولت موقت بر سپاه،
 دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر نظر شورای انقلاب را صادر کرد.
 
نکته جالب تر دیگر
استقلال و خودمختاری سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی
از دولت موقت بوده است.
 
این فقط استقلال لفظی نبوده است.
 
این به معنی خروج سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی
 از حیطه کنترل دولت موقت بوده است.
 
این بدان معنی بوده است که سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی
مجبور به گزارش دهی به دولت موقت و پاسخگویی به دولت موقت نبوده است.
 
این استقلال و خودمختاری سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی
فقط شامل حال دولت موقت نمی شد و نمی شود.
  سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی
مستقل از کلیه دولت ها و کابینه ها  و رؤسای جمهوری و وزرای خارجی است.

برای وقوف به این حقیقت امر،
مثال های تجربی مشخص متعددی در دست است:


 
ظریف
(وزیر امور خارجه)
 در رابطه با سردار قاسم سلیمانی به طعنه می گوید:
قاسم سلیمانی که ما را آدم حساب نمی کند.
او مستقیما به سیدعلی گزارش می دهد و نه به کس دیگری.
(نقل به مضمون)
 
 
 
عراقچی
(وزیر امور خارجه دولت پزشکیان)
در مصاحبه ای پس از تجاوز کودتایی ۱۲ روزه اخیر می گوید:
سردار فلانی شهید بارها مرا به گفتگوی شخصی دعوت کرده بود.
 
این به معنی مقام و منزلت و اتوریته و نقش و فونکسیون طراز نوین 
سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی
است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر