درنگی
از
شین میم شین
منبع:
ویکیپیدیا
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاریخچه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در نخستین روزهای پس از انقلاب بهمن ۵۷،
در نخستین روزهای پس از انقلاب بهمن ۵۷،
دولت موقت که به علت فروپاشی قوای انتظامی و نظامی
فاقد ابزار لازم برای اعمال حاکمیت بر کشور بود، درصدد برآمد تا نیرویی مسلح بنام گارد ملی به وجود آورد.
به زبان علمی
طبقه حاکمه جدید
پس از سرنگونی سلطنت
به تشکیل دولت خاص خود کمر برمی بندد
و
تشکیل و تصفیه نیروهای مسلح به میراث مانده از قبل الزامی می گردد.
ارتش مونارشیستی (شاهنشاهی)
ارتشی مدرن و امپریالیستی بوده است
و
از خیلی نظرات به درد جمهوریت تئوگراتیک و کلریکال اسلامی نمی خورد.
ضمنا
قابل اعتماد طبقه حاکمه جدید نبود.
از سوی دیگر
در خلاء دولت سارمان یافته سابق،
شرایط جنگ داخلی در جامعه پدید آمده بود.
سازمان های شبه نظامی خود طبقه حاکمه از قبیل فدائیان اسلام و مجاهدین انقلاب اسلامی
در مقایسه با سازمان های مجاهدین خلق و فدائیان خلق و غیره که از کوره ازمون رویارویی چندین ساله پارتیزانی با سلطنت گذشته بودند،
پس از سرنگونی سلطنت،
سهم خود را از قدرت می طلبیدند و حتی پست هایی را در ارگان های دولتی اشغال کرده بودند.
اعضایی از سازمان آنارشیستی مجاهدین خلق حتی به مقام وزارت رسیده بودند.
تنها جریانی که صادقانه از طبقه حاکمه جدید حمایت می کرد، حزب توده بود که تحت سرکوب بی امان ساواک به شدت تضعیف شده بود.
در واحدهای «ملی» اشرار تحت عناوین مختلف فعال شده بودند و چه بسا ارگان های اداری و دولتی واره خاص خود را تشکیل داده بودند و برخی حتی به تقسیم اراضی بین دهقانان و غیره می پرداختند.
بقایای نظام سلطنتی
دوباره فعال شده بودند و به ستیز و گریز با کمیته های «انقلاب» می پرداختند و در مراکز پر جمعیت بمب گذاری می کردند.
از این رو،
تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضرورت بی چون و چرا کسب می کرد.
در حکم خمینی تأکید شده بود که سپاه پاسداران زیر نظر دولت موقت فعالیت خواهد کرد.
هدف از تشکیل این نهاد نیز کنترل شهرها و روستاها، برای جلوگیری از تحریک، جلوگیری از حمله به موسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانهها، جلوگیری از رسوخ مخالفان جمهوری اسلامی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاههای اسلامی، ذکر شده بود.
دولت موقت
هم
نه دولت طبقه حاکمه جدید، بلکه دولتی متشکل از نهضت آزادی و غیره بود.
روحانیت فوندامنتالیستی ـ شیعی
مجبور بود که یکشبه ره صد ساله طی کند.
یعنی
ضمن تربیت همه جانبه خویشتن خویش به تربیت کادرهای علمی و فنی و نظلمی و اداری و تربیتی و فرهنگی خاص خود اقدام کند.
یعنی
همان کاری را بکند که پرولتاریای روس و آلمان و غیره کرده اند:
خودپروری همزمان با توده پروری.
تبدیل شدن سریع به طبقه حاکمه طراز نوین.
به همین دلیل
حزب توده بهتر از هر حزب و سازمان دیگر
قادر به درک شرایط دشوار بود و همه همت و لیاقت خود را در اختیار روحانیت قرار می داد
تا جلوی هرج و مرج ویرانگر گرفته شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر