۱۴۰۴ شهریور ۵, چهارشنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث تحت عنوان «گرگ هاری شده ام.» (۴)

  

مهدی_اخوان_ثالث

(۱۳۰۶ – ۱۳۶۹)

سیری

از

شین میم شین

  گرگ هاری شده‌ام

 گرگ هاری شده‌ام
هرزه پوی و دله دو

شب درین دشت زمستان زدهٔ بی همه چیز
می‌دوم، برده ز هر باد گرو

معنی تحت اللفظی:

به گرگ هاری مبدل شده ام.

گرگ هاری ولگرد و فرومایه است.

در این کشور یخ زده و بی همه چیز بسان گروگانی در دست باد،  به هر سو می دوم.


اخوان در این بند آغازین شعر به معرفی خویشتن خویش می پردازد:

سقوط شاعر به درجه ددان.

حتی بدتر، سقوط او به درجه گرگی هار.

گرگی با همه علائم ابتلا به مرض هاری که کسب و کارش هرزه پویی و توحش و  پستی و فرومایگی است.

 

 سؤال این است که دلیل این سقوط عمیق شاعر چیست؟


چشم‌هایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند

همه بی رحمی و فرمان فرار

معنی تحت اللفظی:

چشم هایم بسان چشمان گرگ ها، به دو کانون جرقه بدل شده اند.

جرقه ای که در ظلمت شب رسوخ می کند.

در محیطی که سرشته به بیرحمی است و فرمانده فرار است.


گرگ هاری شده‌ام، 

خون مرا 

ظلمت زهر
کرده چون شعلهٔ چشم تو سیاه

تو چه آسوده و بی باک خرامی به برم
آه، می‌ترسم، آه

معنی تحت اللفظی:

به درجه گرگ هاری تنزل یافته ام.

ظلمت زهر 

خون مرا به رنگ چشمان سیاه  تو در آورده است.

تماشای تو که دلاسوده و بی خبر از جنون من می خرامی و دلربایی می کنی، مرا به هراس می اندازد.

اکنون مخاطب شاعر معرفی می شود:

دختری سیاه چشم و سکسی و دلربا و عشوه گر و خر و بی خبر از دور و بر.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر