مهدی_اخوان_ثالث
(۱۳۰۶ – ۱۳۶۹)
سیری
از
شین میم شین
گرگ هاری شدهام
گرگ هاری شدهام
هرزه پوی و دله دو
شب درین دشت زمستان زدهٔ بی همه چیز
میدوم، برده ز هر باد گرو
معنی تحت اللفظی:
به گرگ هاری مبدل شده ام.
گرگ هاری ولگرد و فرومایه است.
در این کشور یخ زده و بی همه چیز بسان گروگانی در دست باد، به هر سو می دوم.
اخوان در این بند آغازین شعر به معرفی خویشتن خویش می پردازد:
سقوط شاعر به درجه ددان.
حتی بدتر، سقوط او به درجه گرگی هار.
گرگی با همه علائم ابتلا به مرض هاری که کسب و کارش هرزه پویی و توحش و پستی و فرومایگی است.
سؤال این است که دلیل این سقوط عمیق شاعر چیست؟
چشمهایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند
همه بی رحمی و فرمان فرار
معنی تحت اللفظی:
چشم هایم بسان چشمان گرگ ها، به دو کانون جرقه بدل شده اند.
جرقه ای که در ظلمت شب رسوخ می کند.
در محیطی که سرشته به بیرحمی است و فرمانده فرار است.
گرگ هاری شدهام،
خون مرا
ظلمت زهر
کرده چون شعلهٔ چشم تو سیاه
تو چه آسوده و بی باک خرامی به برم
آه، میترسم، آه
معنی تحت اللفظی:
به درجه گرگ هاری تنزل یافته ام.
ظلمت زهر
خون مرا به رنگ چشمان سیاه تو در آورده است.
تماشای تو که دلاسوده و بی خبر از جنون من می خرامی و دلربایی می کنی، مرا به هراس می اندازد.
اکنون مخاطب شاعر معرفی می شود:
دختری سیاه چشم و سکسی و دلربا و عشوه گر و خر و بی خبر از دور و بر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر