۱۴۰۴ مرداد ۲۹, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۹۱)

  

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت پانزدهم

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

ز برنای منصف برآمد خروش

که ای یار چند از ملامت، خموش

مرا پنج روز این پسر دل فریفت

ز مهرش چنانم که نتوان شکیفت

نپرسید باری به خلق خوشم

ببین تا چه بارش به جان می کشم

 

معنی تحت اللفظی:

 

حریف که اهل انصاف هم بود، در جواب نصیحتگر گفت:

ملامتم مکن.

دلباخته پسری هستم و خوابش را دیده ام و محتلم شده ام و حالا قبل از اقامه نماز صبح غسل می کنم.

خر نیستم و از خطر سرماخوردگی خبر دارم.

 

سعدی در این ابیات شعر،

عاشق را به شکوه از دوست زمینی وامی دارد.

تمام اشعار عاشقانه سعدی و حافظ و پیروان آنها ـ کم و بیش ـ شکوه و شکایت و آه و ناله است.

حضرات از زور بیکاری و علافی، عاشق هرکس و ناکس می شوند و چون وصلی میسر نمی شود، از درد و رنج و حرمان و هجران و فراق

 آه سوزناک می کشند و ناله حزین بر فلک می فرستند و تا دلت بخواهد اشک می ریزند و ضمنا بر سر زمین و آسمان منت می گذارند و رجز وفای به عهد و جانبازی در راه عشق سر می دهند.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر