شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت پانزدهم
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
حافظ این پدیده را به صراحت تمام توصیف می کند:
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه، رهن خانه خمار داشت.
معنی تحت اللفظی:
کسی که مرادش عشق باشد، باید پیه رسوایی را پیشایپش بر تن بمالد.
مثل شیخ صنعان باشد که خرقه اش را حتی برای بدمستی گرو می گذاشت.
«شیخ صَنعان» یا سمعان
عنوان داستانی از عطار نیشابوری است.
«شیخ صنعان» طولانیترین و شیرینترین حکایت کتاب منطق الطیر است.
داستانهای فراوانی با موضوع و پیرنگهای کمابیش مشابه (دلبستگی پارسا مردی به دختری ترسا) در ادبیات فارسی آمده است.
در تحفهالملوک و رسالهای بی نام، نام کامل او عبدالرّزاق صنعانی آمده است
در تئوری شناخت حافظ
حقیقت
عینیت ندارد.
معیار و ملاک تعیین صحت و سقم افکار و تمیز حقیقت از باطل،
چیزهای سوبژکتیو است.
تئوری شناخت حافظ
ارتجاعی ترین تئوری شناخت حافظ است.
کسب و کار حافظ
رخنه دادن این تئوری شناخت خرافی، ارتجاعی، ضد علمی در روح خواننده و شنونده اشعار خویش است.
در تئوری شناخت حافظ
سوبژکت شناخت، مثلا شیخ صنعان و پیر مغان و هر مرجع خیالی و افسانه ای دیگر
ملاک و معیاری مطمئن برای اثبات حقیقت است.
حقیقت عشق
نه در خود عشق، بلکه در حقیقت میخوارگی است
و
حقیقت میخوارگی در بدمستی سنتی شیح صنعان است.
بی ربط تر و ضد علمی تر و ضد عقلی تر از این نمی توان استدلال کرد.
عشق چه ربطی به میخوارگی و بدمستی کسی دارد و حثیثت عشق چه ربطی به حقیقت میخوارگی و هر دو چه ربطی به میخوارگی و بدمستی شیخی خیالی دارد.
تئوری شناخت حافظ
را
می توان سوبژکتیویستی محسوب داشت که فاقد اعتبار و ارزش علمی است.
سوبژکتیویسم معرفتی
یکی از تئوری های شناخت امپریالیستی است
که
عمیقا ارتجاعی است.
سوبژکتیویسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7219
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7218
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر