شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت پانزدهم
بخش دوم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۲ ـ ۹۳ )
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
اگر مرد عشقی کم خویش گیر
و گرنه ره عافیت پیش گیر
معنی تحت اللفظی:
اگر اهل عشق هستی ترک خود کن و اگر نیستی، خود را به خطر نینداز.
سعدی
در این بیت شعر
دیالک تیک وسیله و هدف
را
به شکل دیالک تیک عشق و وصل بسط و تعمیم می دهد.
بعد، وسیله را در هدف ذوب می کند،
فاتحه دیالک تیک یاد شده را می خواند و از عشق هدف الاهداف می سازد.
او عشق را به درجه بتی پرستیدنی ارتقاء می دهد،
به درجه عالی ترین و بالاترین مقدسات، که به خاطرش می توان و باید خفت و خواری کشید،
خرد و عزت و نام را زنده به گور نمود و حتی از جان خود گذشت.
اما کمافی السابق برای عشق نیز در سلسله مراتب فئودالی زبردستی به نام یار می جوید که گویا قدم نهادن به دریای مخوف عشق به خاطر او ست و سپس انعکاس آسمانی ـ انتزاعی «یار» را حق نام می دهد، قدم در منجلاب عرفان می نهد و از وصل غیر ممکن و نا مطلوب به یار دسترس ناپذیر دم می زند.
سعدی اکنون از «عشق» به پسربچه همسایه در حکایت قبلی، به «عشق» الهی پل می زند و تعریف عالمانه و عارفانه ای از مقوله «عشق» ارائه می دهد:
اگر مرد عشقی باید به همه چیز و همه کس پشت پا بزنی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر