شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت پانزدهم
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
پس از آن که شخص ام ز خاک آفرید
به قدرت در او جان پاک آفرید
عجب داری ار بار امرش برم
که دائم به احسان و فضلش در ام؟
معنی تحت اللفظی:
دلیل اینکه در سرمای یخبندان غسل می کنم، اطاعت از فرامین خدایی است که مرا از خاک خلق کرده و بر تندیس بی جان من جان دمیده است و مرا مادام العمر از احسان و بخشش خود برخوردار ساخته است.
سعدی اکنون زمینه را برای ابلاغ کلام آخر آماده می بیند، با طمأنینه تمام پا می شود، از پله های منبر بالا می رود
و
عملا
از پسرپرستی به خداپرستی پل می زند.
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی هر چیز زمینی، بزرگترین هنر سعدی و حافظ است، که در عین حال مزمن ترین بیماری روانی آنها ست:
چیزی نیست که آندو در آیینه زلال آسمان منعکس نکنند و بعد جای عکس و شیئ را عوض ننمایند.
اکنون وقت مقایسه چیزهای بی ربط فرا رسیده است.
«عشق» مرد مؤمن به پسربچه با «عشق» او به خداوند جان پاک و تن ناپاک آفرین مورد مقایسه قرار می گیرد و بی اعتنائی پسرک با احسان و فضل مادام العمر خدا سبک سنگین می شود.
هرگز کسی مفهوم «عشق» را چنین به لجن نکشیده و از محتوای واقعی اش تهی نکرده است، که سعدی و حافظ می کنند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر