ایدئولوژی آلمانی
درنگی
از
شین میم شین
اﻳﻦ ﺁﻓﺮﻳﻨﻨﺪﮔﺎن، در ﺑﺮاﺑﺮ ﺁﻓﺮﻳﺪه های ﺧﻮد زاﻧﻮ زده اند.
ﺑﻴﺎﺋﻴﺪ ﺁنها را از ﺗﺼﻮرات واهی، ﻋﻘﺎﻳﺪ، اﻧﺪﻳﺸﻪهاﯼ ﺟﺰﻣﯽ و ﻣﻮﺟﻮدات ﺗﺨﻴﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﮔﺮدنﺷﺎن ﻳﻮغ نهاده اند، ﺑﺮهاﻧﻴﻢ.
ﺑﻴﺎﺋﻴﺪ ﻋﻠﻴﻪ اﻳﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ مفاهیم ﻃﻐﻴﺎن ﮐﻨﻴﻢ
مارکس و انگلس جوان
پس از جا زدن افکار به مثابه مخلوقات افراد،
خیال می کنند که افراد در مقابل افکار زانو زده اند و نه در مقابل افراد (ظبقات حاکمه).
زادگاه خرافه وارونگی همین جا ست که چپان امپریالیستی هپیلی هپو گذاشته اند روی سرشان و حلوا حلوا می کنند.
افکار
انعکاس واقعیات امور در آیینه ذهن افرادند و نه مخلوقات افراد.
این انعکاس
انعکاسی دیالک تیکی است و نه انعکاسی مکانیکی و آیینه وار.
این انعکاس
از فیلترهای طبقاتی و معرفتی و عینی و علمی و مذهبی و خرافی و غیره می گذرد.
تعیین کننده در این انعکاس
واقعیت عینی است و نه ذهن افراد.
اگر سیب نبود و در روند خورده شدن در ایینه ذهن بشر، منعکس نشده بود، نه مفهوم سیب تشکیل می یافت و نه حکم «سیب میوه ای قابل خوردن و کیف کردن است.»
مفاهیم و احکام و ارواح دیگر
عکس های فکری اشیاء هستند و نه مخلوقات افراد.
ﺑﻴﺎﺋﻴﺪ ﻋﻠﻴﻪ اﻳﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ مفاهیم ﻃﻐﻴﺎن ﮐﻨﻴﻢ
مارکس و انگلس جوان
خیال می کنند که مفاهیم مثلا سیب و سیب زمینی بر خلایق حکومت می کنند و نه طبقات حاکمه که سیب و زمینی را از سبد سیب کارها و سیب چین ها و سیب زمینی خور ها به زور برمی دارند و می خورند.
خلایق طوطی وش
هر خرافه ای را از هر کس رونویسی و نشخوار می کنند.
بی انکه ذره ای بیندیشند.
هر حرف مارکس و انگلس و لنین که مارکسیستی نیست.
مارکس و انگلس و لنین
که مارکسیست مادر زاد نبوده اند.
همین طغیان کردن را مارکس و انگلس و لنین بعدها به تازیانه انتقاد خواهند بست.
عصیان و طغیان و شورش و غیره
نشانه غیاب آگاهی
و
دال بر سیطره خودپویی اند.
کسب و کار خران اند و نه خردگرایان و خردمندان.
کسب و کار آنارشیست ها هستند و نه کمونیست ها.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر