عصیان
تنها فریاد دردی ست گاه بی پژواک
در برابر بیداد.
معنی تحت اللفظی:
عصیان
فریاد بی پژواکی در برابر بیداد
است.
منشاء عصیان، درد است.
آذر
در این بند شعر،
به تعریف مفهوم عصیان در داربست دوئالیستی امتداد و انقطاع (پیوست و گسست) ادامه می دهد:
عصیان
فریاد بی پژواکی
است.
فریاد در زیر قلم آذر
بنا بر معیار دوئالیستی پیوست و گسست،
طبقه بندی و تعریف می شود:
فریاد پژواکمند
مبتنی بر پیوست (امتداد)
است
و
فریاد بی پژواک
مبتنی بر گسست (انقطاع)
است.
پژواک
فرمی از انعکاس (عکس اندازی، عکس برداری) است.
پژواک
انعکاس صدا (فریاد) ست.
پژواک
عکس الصوت است.
منظور آذر،
بی دورنمایی و نامؤثریت طبقاتی و قشری و ملی و بین المللی عصیان است.
انعکاس
اما
امری عینی است.
به قول لنین، «انعکاس، خاصیت ماده است.»
همه چیز هستی، دیالک تیکی از آیینه و اشیاء است:
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر