تحلیلی
از
بردارم از میان
آیین خود سری
کاووس را برانم و هر جا که دیو خو ست
کاخی به داد برکشم و مهر پروری
معنی تحت اللفظی:
هدفم
برچیدن بساط استبداد، خودکامگی و خودسری بود.
هدفم
سلب قدرت از کاووس و دیوخویان در همه جا بود.
هدفم
برپا داشتن کاخ دادگستری و مهرپروری بود.
هدف و آماج سهراب،
نشاندن داد در همه کشورها بر تخت قدرت بود
و
در سایه استقرار حکومت داد،
برقراری دوستی میان افراد و ملت ها،
یعنی
برقراری دوستی در مقیاس ملی و بین المللی.
پیش شرط طبیعی و منطقی مبرم برای استقرار این نظام مبتنی بر داد و دوستی،
اما برچیدن بساط خودسری در مقیاس ملی و بین المللی است.
آزادگی شود
آیین پاک ما
درها چو برگشایم بر گنج و خواسته
دیگر کسی گرسنه نخسبد به خاک ما
معنی تحت اللفظی:
از آن به بعد،
آئین ما آزادگی خواهد بود.
و
وقتی گنج و مال تحت مالکیت توده درآید،
دیگر کسی در کشور ما گرسنه نخواهد خفت.
۱
تفکر دیالک تیکی سیاوش
رفته رفته
آشکار و آشکارتر می گردد.
حلقات منطقی
یکی پس از دیگری
در
زنجیر استدلال علمی و منطقی سیاوش
ردیف می شوند.
الف
استقرار حکومت داد دست در دست با تشکیل و تحکیم پیوند دوستی در مقیاس ملی و بین الملی می رود.
ب
با حذف حکومت بیداد،
کینه و دشمنی میان اعضای جامعه و جهان نیز رخت بر می بندد.
پ
با تشکیل حکومت داد و دوستی،
تاریخ واقعی بشر شروع می شود.
این به معنی ورود بشریت به خطه آزادی (رایش آزادی) (به قول انگلس)
است:
آزادگی شود
آیین پاک ما
ت
آزادی اما با خودسری و خودکامگی در تضاد آشتی ناپذیر قرار دارد و لذا به استبداد نیز همراه با بیداد پایان داده می شود:
به جای کاخ بیداد و دشمنی،
کاخ داد و دوستی
و
به جای آئین ناپاک استبداد،
آئین پاک آزادی
می نشیند
و
نتیجتا
بیداد و همراه با بیداد، نابرابری، گرسنگی و محرومیت توده ای
پایان می پذیرد:
درها چو برگشایم بر گنج و خواسته
(توزیع عادلانه نعمات مادی میان اعضای جامعه)
دیگر کسی گرسنه نخسبد به خاک ما
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر