شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت دوم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۵۵)
بخش اول
۱
سروش آمد از کردگار جلیل
به هیبت ملامت کنان، کای خلیل
من اش داده صد سال روزی و جان
تو را نفرت آمد از او یک زمان
گر او می برد، پیش آتش سجود
تو واپس چرا می بری دست جود؟
معنی تحت اللفظی:
جبرئیل از سوی خدا به طرز هراس انگیزی نازل شد
و
سرزنش کنان گفت:
«ای خلیل خسیس،
من به این گبر آتش پرست،
عمر و رزق صد ساله داده ام.
تو کی هستی که تحمل همنشینی چند لحظه ای با او را نداری.
آتش پرستی او
نباید دلیلی بر خست تو باشد.»
حق با سروش کردگار جلیل است.
پیری صد ساله را به نان و نمکی دعوت کنی و او را به جرم دگراندیشی برانی،
خلاف خرد و هومانیسم است.
سعدی در این بند شعر، دوباره تئوری باطل روزی رسانی خدا را بیرون می کشد و به خورد خواننده معصوم خود می دهد و ضمنا به تحقیر پرستش آتش می پردازد.
انگار پرستش سایه ها
علمی تر و بخردانه تر از پرستش آتش است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر