تحلیلی
از
یا که از سر دلسوزی
تشویش مادرانه
هر زینهار را
ایراد بینشی دیگر سهراب،
کم بها دادن به تجارب گرانبهای نسل پیشین و به ویژه مادر خویش است.
تهمینه
زن عادی ساده و ساده لوحی نیست.
تهمینه
زن خوداندیش و خودمختار و خردمندی است.
تهمینه
دختر یکی از شاهان است
و
نتیجتا
شناختی ژرف و رادیکال از شیوه تفکر و عمل شاهان دارد.
سهراب
می بایستی رهنمودهای مادرانه را مو به مو به مورد اجرا بگذارد و دست کم نگیرد.
آخر چگونه با تو بگویم، من ای حکیم
کاندر میان ابر و مه آسمان ما
گم بود گم،
ستاره رخشان رهنما
معنی تحت اللفظی:
ای حکیم، چگونه بگویم که ستاره درخشان رهنما در کلافی از ابر و مه پنهان بود.
سهراب
در این بند شعر
خرافه
تحویل حکیم خردمند و خردگرای طوس می دهد:
او به جای انتقاد صریح از خود،
از نامرئی بودن ستاره رخشان رهنما شکوه می کند.
ستاره رهنمائی
در
خارج از کله اندیشنده انسان ها
وجود ندارد.
نبرد طبقاتی اصولا نبردی روحی ـ فکری ـ مادی است.
نبردی نظری ـ عملی، تئوریکی ـ پراتیکی است.
درست به همین دلیل است
که
کلاسیک های مارکسیسم
نه از دو نوع مبارزه،
بلکه از سه نوع آن نام می برند و بر اهمیت هر سه تأکید مؤکد می ورزند:
مبارزه اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی
هرگز نباید یکی از این سه نوع مبارزه دست کم گرفته شود.
کم بها دادن به یکی از آن سه نوع، موجب تشکیل تراژدی خواهد گشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر