میم حجری
شعر و قصه و نقاشی و تندیس و ترانه و تصنیف و سمفونی و غیره چیستند؟
تجربه
بر تبیین تقدم دارد.
تبیین
بازتولید دیگرگونه تجربه است.
راه واحدی دو بار طی می شود:
تجربه
توسط حواس
(به صورت سیگنال های حسی)
به کارگاه مغز ارسال می شود
و
به تصور و اندیشه و دانش تجربی و غیره
استحاله می یابد:
ماده
روح می شود.
تصور و تصویر و اندیشه و دانش تجربی (روح)
مجددا به عالم واقع
مثلا به روی کاغذ
برمی گردد.
به زبان فلسفی:
ماده به روح تبدیل می شود
و
روح مجددا به ماده مبدل می شود.
تجربه مرگ عزیزی
در مغز
مادیت زدایی می شود و فرم روحی و فکری کسب می کند
تا در فرصتی دیگر
راه طی شده را
دوباره طی کند
و
به صورت شعر و قصه و ترانه و تندیس و غیره
مادیت یابد.
این رفت و برگشت
زمان لازم دارد.
شعری و قصه و ترانه و تندیس
چه بسا
سال ها پس از تجربه بیواسطه
تولید می شود.
دیالک تیک ماده و روح
تجربه و اندیشه (دانش تجربی)
دیالک تیک بی پایانی است.
همین شعر و قصه خوانده می شود و دوباره به مغز رسانده می شود تا مجددا راه رفته را برگردد و به صورت تحلیل و نقد شعر و قصه و تندیس و ترانه در آید.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر