۱۴۰۱ آذر ۵, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۳۰۶)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیستم

اخرین سال های مشترک مارکس و انگلس

 

 

۶

درگذشت لیدیا ـ همسر فریدریش انگلس

 

وقتی انگلس مشغول تألیف آنتی دورینگ بود،

کوهی از درد بر سرش آوار شد.

 

لیدیا

همسر او

از سال ۱۸۷۶ بیمار بود.

 

انگلس

در این مدت بخشی از کارهای خانه را و پرستاری از همسر بیمارش را نیز به عهده داشت.

 

انگلس

تلاش داشت تا از طریق بردن همسرش به کنار دریا و کوهسارهای اسکاتلند

از شدت درد او بکاهد.

 

اما

از اواسط سال ۱۸۷۸ حال لیدیا رو به وخامت گذاشت.

 

لیدیا

۱۵ سال

همسر و همرزم سعادتمند انگلس بود.

 

لیدیا

در بستر مرگ از همسرش خواست که در انظار جهانیان به ازدواج شان رسمیت ببخشد.

انگلس که برای ازدواج رسمی در کلیسا و اداره دولتی مربوطه وقعی نمی نهاد،

این خواست لیدیا را در ۱۱ ماه سپتامبر سال ۱۸۷۸ برآورده ساخت.

 

اندوه حاصل از مرگ لیدیا

برای انگلس خیلی سنگین بود.

چند سال بعد در این زمینه نوشت:

«در رگان همسر من هم خون پرولتری ـ ایرلندی ناب جریان داشت.

همسرم من هم احساس شورانگیزی به طبقه خود داشت.

احساس شورانگیزی که مادر زاد بود.

او برای من ارج و ارزش بی پایانی داشت

و

در کلیه لحظات بحرانی دشوار زندگی

یار و غمخوار بی همتای من بود.

کاری که هیچکدام از دختران بورژوا زاده «تحصیلکرده» و «تربیت عاطفی کذایی یافته» از عهده اش برنمی آمد.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۸، ص ۲۹۸)

 

انگلس پس از درگذشت همسرش ـ لیدیا ـ

هفته ها

دست از کار کشید و با کلیه همرزمان در قاره اروپا قطع رابطه کرد

و

در خانه کوچکی در حوالی لندن عزلت گزید تا با درد خویش به تنهایی سر کند.

 

در اواخر پاییز سال ۱۸۷۸

دوباره

شروع به کار کرد.

 

مارکس و همرزمان دیگر و خلاصه مبارزه سیاسی به او نیاز داشتند و او هم به  آنها نیاز داشت.

 

انگلس

دوباره با تمام وجود به کار پرداخت.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر