۱۴۰۱ آبان ۲۰, جمعه

درنگی در گشت ارشاد (۶)

 

میم حجری

 

تقابل مردم و گشت ارشاد در تاریخ؛
نفرت از گشت ارشاد در اشعار شاعران ایرانی
فاطمه کاملی
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان

 

۱

گویا محتسبان جدای از شرابخواری، چشم‌چرانی نیز می‌کرده‌اند.

 امیرخسرو دهلوی در این باره می‌گوید:
گر کند رندی نظربازی روا ست
محتسب هم گاهگاهی می‌کند


 فاطمه کاملی

چنان وانمود می کند که انگار محتسبان آدم نیستند و فاقد امیال و تمایلات طبیعی ـ غریزی انسانی اند.


همانطور که ذکرش گذشت،

محتسب 

مأمور و مزدور طبقه حاکمه

است

و

نیروی کارش

را

به ازای لقمه نانی برای خود و خانواده اش به طبقه حاکمه

 اجاره داده است.

محتسب 

حتما

نباید متدین و مؤمن باشد.

آخوند

حتی

مأمور و مزدور طبقه حاکمه است

و

حتما

نباید به یاوه های خود ایمان داشته باشد و به آنها عمل کند.

مثال:

دروغگویی در دین اسلام حرام و گناه است.

دروغگو

دشمن خدا ست.

خود حضرت محمد و دخترش حضرت فاطمه

(آل عبا)

دروغگویان حرفه ای بوده اند:

مگر معراج و شق القمر دروغ های شاخدار نبوده اند؟

 

حریفی به سراغ حضرت علی می رود.

حضرت فاطمه می گوید:

علی خانه نیست.

اجنه با همدیگر اختلاف داشتند و علی رفته تا اختلافات شان را حل کند.

 

حضرت فاطمه ادعا کرده که با جنین در رحمش

مرتب حرف زده و حال کرده است.

تمساح یزدی گفته:

سیدعلی

هر دو هفته به آسمان هفتم می رود و با خضر و الیاس و امام زمان

 جلسه دو هفتگی دارد و رهنمود می گیرد.

 

چرا خسرو دهلوی به محتسب گیر می دهد

و

نه

به

آل عبا و آل عمامه؟

 

برای اینکه دیوار محتسب بدبخت کوتاه است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر