میم حجری
تقابل مردم و گشت ارشاد در تاریخ؛
نفرت از گشت ارشاد در اشعار شاعران ایرانی
فاطمه کاملی
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان
۱
گویا محتسبان جدای از شرابخواری، چشمچرانی نیز میکردهاند.
امیرخسرو دهلوی در این باره میگوید:
گر کند رندی نظربازی روا ست
محتسب هم گاهگاهی میکند
فاطمه کاملی
چنان وانمود می کند که انگار محتسبان آدم نیستند و فاقد امیال و تمایلات طبیعی ـ غریزی انسانی اند.
همانطور که ذکرش گذشت،
محتسب
مأمور و مزدور طبقه حاکمه
است
و
نیروی کارش
را
به ازای لقمه نانی برای خود و خانواده اش به طبقه حاکمه
اجاره داده است.
محتسب
حتما
نباید متدین و مؤمن باشد.
آخوند
حتی
مأمور و مزدور طبقه حاکمه است
و
حتما
نباید به یاوه های خود ایمان داشته باشد و به آنها عمل کند.
مثال:
دروغگویی در دین اسلام حرام و گناه است.
دروغگو
دشمن خدا ست.
خود حضرت محمد و دخترش حضرت فاطمه
(آل عبا)
دروغگویان حرفه ای بوده اند:
مگر معراج و شق القمر دروغ های شاخدار نبوده اند؟
حریفی به سراغ حضرت علی می رود.
حضرت فاطمه می گوید:
علی خانه نیست.
اجنه با همدیگر اختلاف داشتند و علی رفته تا اختلافات شان را حل کند.
حضرت فاطمه ادعا کرده که با جنین در رحمش
مرتب حرف زده و حال کرده است.
تمساح یزدی گفته:
سیدعلی
هر دو هفته به آسمان هفتم می رود و با خضر و الیاس و امام زمان
جلسه دو هفتگی دارد و رهنمود می گیرد.
چرا خسرو دهلوی به محتسب گیر می دهد
و
نه
به
آل عبا و آل عمامه؟
برای اینکه دیوار محتسب بدبخت کوتاه است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر