پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۵۹
· ارسطو به پایان ناپذیر مورد نظر خود هفت معنی مختلف قائل می شود.
· (ارسطو، «متافیزیک»،ک ۱۰)
۶۰
· مفهوم پایان ناپذیر مورد نظر افلاطون و ارسطو یک مفهوم پایان ناپذیری بالقوه است و با مفهوم پایان ناپذیری مورد نظر آناکساگوراس و زنون تفاوت اساسی دارد.
۶۱
· آناکساگوراس و زنون پایان ناپذیری را به مثابه فرمی به کمال رسیده، بسته و تغییرناپذیر و نه بالفعل تلقی می کنند.
۶۲
· پایان ناپذیری بالقوه با خصلت پروسه ای خود با پایان ناپذیری بالفعل تفاوت دارد.
۶۳
· پایان نا پذیری بالقوه نه پایان ناپذیری واقعیت یافته، بلکه پایان ناپذیری امکان پذیر تلقی می شود:
· به مثابه امکان فراتر گذشتن از حد و مرز هر پایان پذیر تلقی می شود.
۶۴
· مفاهیم پایان ناپذیری بالقوه و بالفعل هم در فلسفه یونان باستان و هم در توسعه بعدی فلسفه و علوم منفرد در قرون وسطی و عصر جدید درمقابل هم صف آرائی می کنند.
۶۵
· پایان ناپذیری بالفعل به ویژه در تعالیم ایدئالیستی ـ تئولوژیکی اسکولاستیک نقش مهمی بازی می کنند.
۶۶
· پایان ناپذیری بالفعل به مثابه پایان ناپذیری به کمال رسیده، کامل و تغییرناپذیر منحصر به فرد خدا قلمداد می شود.
۶۷
· از جزم آفرینش نتیجه گرفته می شود که جهان در مکان و زمان پایان پذیر است.
۶۸
· توماس فون اکوین درحق اشیاء مادی هرگونه پایان ناپذیری به معنی بالفعل آن را اکیدا رد می کند و برای آنان تنها پایان ناپذیری بالقوه قایل می شود.
۶۹
· مفهوم پایان ناپذیری در فلسفه اسکولاستیک از این لحاظ جالب است که در آن در مقایسه با مفهوم پایان ناپذیری پوتاگوریست ها ارزیابی اخلاقی پایان ناپذیر درست برعکس آن صورت می گیرد:
· نه پایان پذیر بلکه پایان ناپذیر است که در فلسفه اسکولاستیک به مثابه کامل تلقی می شود و به درجه یک صفت الهی ارتقا داده می شود.
۷۰
· ماتریالیسم قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی می کوشد بر تفسیر ایدئالیستی ـ مذهبی مفهوم پایان ناپذیر غلبه کند:
· پایان ناپذیر باید به مثابه پایان ناپذیر بالفعل، نه فقط شامل حال خدا، بلکه همچنین شامل حال جهان مادی و طبیعت گردد.
۷۱
· حتی کوزانوس در صحت جزم آفرینش تردید می کند و می آموزد که خدا با طبیعت یکی است و خدا پایان ناپذیری خود را به طبیعت نیز منتقل می کند.
۷۲
· اگر هم پایان ناپذیری در طبیعت نه پایان ناپذیری بالفعل و مطلق باشد و اگر قرار باشد که «حداکثر مطلق» (لایتناهیت مطلق) فقط خاص خدا باشد، آنگاه کوزانوس بر پایان ناپذیری کاینات هم که مرکزش همه جا و هیچ جا ست، تأکید می ورزد.
۷۳
· علاوه بر ین باید پایان ناپذیر وحدتی از اضداد تشکیل دهد.
· زیرا در آن ماکسیمم و مینیمم (حداکثر و حداقل)، خط مستقیم و دایره وار و غیره برهم منطبق می شوند.
۷۴
· جوردانو برونو از کوزانوس هم فراتر می رود و برای اولین بار مفهوم پایان ناپذیر بالفعل را نه در مورد خدا، بلکه در مورد کاینات مادی به کار می برد.
۷۵
· در حالیکه کوزانوس می بایستی وسیله کمکی اسکولاستیک را به خدمت گیرد، تا بطلان جزم مربوط به پایان پذیر بودن جهان را ثابت کند، با تعالیم کوپرنیک رهائی علوم طبیعی و فلسفه از بندهای اسکولاستیک آغاز می شود.
۷۶
· از این رو، اندیشه برونو درباره کاینات پایان ناپذیر و ابدی را نه تنها به مثابه ادامه تعالیم کوزانوس، بلکه همزمان به عنوان توسعه تعالیم کوپرنیک می توان محسوب داشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر