۱۴۰۱ آبان ۱۵, یکشنبه

درنگی در گشت ارشاد (۲)


میم حجری

 
تقابل مردم و گشت ارشاد در تاریخ؛
نفرت از گشت ارشاد در اشعار شاعران ایرانی
فاطمه کاملی
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان

جمال‌الدین عبدالرزاق، 

خود محتسبان را از عوامل ظلم به مردم اعلام می‌کند 

و 

در انتظار فردی‌ست که عدالت را در مورد آنان جاری سازد:
عادلی کو که به حق یاری مظلوم دهد
تا هم از محتسب شهر تظلم بینی

 

۱

جمال‌الدین عبدالرزاق، 

خود محتسبان را از عوامل ظلم به مردم اعلام می‌کند

 

معنی تحت اللفظی:

محتسبان عوامل ظلم هستند.

 

جمال الدین عبدالرزاق 

(فاطمه کاملی)

توان تحلیل راسیونالیستی و رئالیستی گشت ارشاد

را

ندارد.

درست به همین دلیل

به

افراد

(محتسبان)

گیر می دهد.

این متد «تحلیل» را متد سوبژکتیویستی می نامند.

در این متد تحلیل بند تنبانی

جای تحلیل سیستم را تخریب سوبژکت می گیرد.

مثلا جای تجزیه و تحلیل طبقاتی گشت ارشاد را تحقیر و تخریب و تلعین افراد می گیرد.

افرادی که در بهترین حالت، مأمور و معذور و مزدورند.

 یعنی

اصلا

تصمیمگیر نیستند.

  مأمورین گشت ارشاد،

یا زن هستند و یا نره خر

که

چه بسا سواد خواندن و نوشتن حتی ندارند.

عبدالرزاق و فاطمه کاملی

این افراد را عوامل ظلم می دانند.

ظلم

بدین طریق

سوبژکتیویزه می شود.

ظلم

فاعلیت کسب میکند 

و 

مثل آمر و امیری مأمور و مزدور می گیرد و مزد می دهد.

راستی

منظور از ظلم چیست؟ 


علاوه بر این

چرا محتسبان که از طریق احتساب (گشت و عرشاد)،

 نان سفره اش را در می آورند،

باید عوامل ظلم باشند،

ولی عطار و بقال و نجار و عمله و بنا و بندباز و دعانویس و فالگیر

عوامل عدل باشند؟

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. محتوای مبارزه بر علیه نظام کثیف اسلامی
    را چه ایدئولوژی پوشش می دهد؟

    پاسخحذف