۱۴۰۱ آبان ۱۰, سه‌شنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۵۷)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

 

آوای بال های شگفتی

سهراب را که یک دو دم از خویش رفته بود،

بر جای خود نشاند

بگشود چشم و سقف سیه را نظاره کرد.

 

معنی تحت اللفظی:

سهراب که لحظاتی چند بیهوش گشته بود، با شنیدن صدای بال هائی برمی خیزد و چشم در آسمان تیره می دوزد.

 

می دید
 در چشم با گمان

درهای آسمان، چو گلی باز می شود

و از سایه روشن دل ابری سیه،

حکیم

دستار بسته، خامش،

موی و محاسنش

چون پاره های مه

آذین روی و سر،

بر هودجی ز بال عقابان

می آید هر دم بزرگتر

 

معنی تحت اللفظی:

سهراب در چشم خیال خویش می دید

که

درهای آسمان

 ـ بسان گلی ـ 

باز می شوند و حکیم دستار بر سر، خاموش، با آذینی از موی و محاسن سپیدش بسان مه بر سر و روی،

سوار بر هودجی از بال عقابان از سایه روشن دل ابری سیاه پدیدار می شود و لحظه به لحظه بزرگتر و آشکارتر می گردد.

 

سیاوش بدین طریق جای خالی گردآفرید را با حکیم حماسه سرای طوس پر می کند

 و

زمینه را برای تئوریزه کردن تراژدی فراهم می سازد.

 

می آید

با

دفترش به دست

با

پرچمی ز شعله آتش فراز سر

مرغان به جای فرشش

می گسترند پر

 

معنی تحت اللفظی:

حکیم طوس شاهنامه به دست می آید با پرچمی از شعله آتش بر فراز سر.

عقاب ها در زیر پایش به جای فرش، پر می گسترند.

 

تصور و تصویر پرچم سرخی از شعله آتش بر بالای سر حکیم طوس

 از

بازتعریف فردوسی و کاراکترهای شاهنامه

توسط سیاوش

پرده برمی دارد.

 

در آثار و اشعار سیاوش می توان به این بازتعریف خاص سیاوش برخورد.

 

سیاوش فردوسی دیگری را تصور و تصویر می کند.

به همان سان که سیمرغ و زال و رستم و تهمینه و سهراب و افراسیاب دیگری

 را.

 

می توان به جرئت گفت که هر اثر هنری پس از انتشار، به کسب استقلال نسبی نایل می آید و به قول پابلو پیکاسو در

پیوند با مصرف کننده اش،

 در

 پیوند با خواننده، شنونده و بیننده اش،

 کیفیت و محتوا و زندگی نوینی کسب و پیام نوینی ابلاغ می کند.

به همین دلیل است که تراژدی رستم و سهراب در آئینه ضمیر اساتید فئودالی ـ بورژوائی دانشگاه ها،

 انعکاس به کلی متفاوت و متضادی پیدا می کند تا در آئینه ضمیر توده ها و شعرای توده ها.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر