۱۴۰۱ آبان ۱۵, یکشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۶۱)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

 

پروردی ام چه نیک و

رها کردی ام چه زود

ای گردآفرین

به نگارش

آیینت این بود؟

 

معنی تحت اللفظی:

ای نگارنده ی پهلوان آفرین، چه خوب مرا پرورش دادی و چه زود رهایم کردی!

آیا آئین پهلوان آفرینی تو همیشه از همین قرار است؟

 

سهراب ایستاده در صفحه ای از صفحات دفتر باز شاهنامه

 و

لب به شکوه و شکایت از بیداد حکیم گردآفرین

 گشوده است.

 

این اما به چه معنی است؟

 

۱

این بدان معنی است که سهراب خود را پیشاپیش تبرئه می کند و برای تراژدی خود، علتی خارجی می تراشد:

به زعم سهراب، همه فتنه ها زیر سر حکیم طوس است.

 

این شیوه تفکری دیرآشنا و همچنان و هنوز متداول و جاری است که ما بدان عنوان «خارجی سازی» داده ایم

که

متد دائی جان ناپلئونیستی

است.

 

۲

سهراب

همه کاسه کوزه ها را بر سر حکیم طوس خراب می کند، درست بسان کسانی که مغز و زبان و دست خود را به آب زمزم می شویند  و پیروزی مثلا کودتای ۲۸ مرداد را به گردن مهره های خرفت امپریالیسم می اندازند و خود از ماجرا معصوم تر از چهارده معصوم

 بیرون می خزند.

یا علت پیروزی گورباچوف و خمینی را به گردن آمریکا می اندازند و عوامل داخلی را عاری از خطا و لغزش جا می زنند.

سهراب

 اصلا از خود نمی پرسد که سهم خود او و تهمتن در این تراژدی چه بوده است.

 

۳

این طرز تفکر سهراب از سوئی بدان معنی است که او برای خود و تهمتن هیچ نقشی قائل نمی شود.

این به معنی سلب سوبژکت وارگی (فاعلیت، سوبژکتیویته) از خود و پدر خود است.

این به معنی هیچکاره و هیچ واره تلقی کردن انسان بطور کلی است.

این به معنی باور به فاتالیسم (سرنوشتگرائی، تقدیر) است که طرز تفکری مطلقا معیوب و باطل است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر