۶۴
· در حالیکه هواداران پیگیر اکوینات ها به
نمایندگی از «رئالیسم بی واسطه» می پردازند که در عرصه معرفتی ـ نظری نیز هوادارتصویرتئوری ارسطوئی ـ تومیستی
اند، در دهه های اخیر نئوتومیست های هرچه بیشتری به موضع «رئالیسم انتقادی» وارد
شده اند که نقش سوبژکت را تحت تأثیر نظرات کانت
که به عمده کردن شدید سوبژکت در روند شناخت می پردازد، به طرز متفاوتی تعریف و تعیین
می کنند.
۶۵
· تئوری شناخت نئوتومیستی حاوی سلسله نظراتی است
که می توانند مثبت ارزیابی شوند، ولی نه علمی.
۶۶
· عیب اصلی آنها در «تعلیمات یونیورسال های
تومیستی» است که بر مبنای برداشت
متافیزیکی از رابطه منفرد وعام استوار شده است که در آن اوبژکت شناخت «ماهیت قابل
فهم» چیزها (یعنی ایده های الهی نهفته در چیزها) تلقی می شود، در حالیکه آماج
نهائی شناخت باز تولید روحی مشخص است و انتزاع های منفرد را تنها وسیله صرف برای
این کار می داند.
۶۷
· علاوه بر این، نظریه باطل دیگری با آن در پیوند
قرار داده می شود که بنا بر آن تنها فلسفه قادر به نفوذ در ماهیت چیزها ست و علوم منفرد کارشان فقط محدود
به روابط فونکسیونی پدیده ها ست.
۶۸
· در تاریخفلسفه
و جامعه ـ فلسفه ی نئوتومیسم نه تنها خصلت ایدئولوژیکی آن، بلکه همچنین
خصلت محافظه کارانه (کنسرواتیو، ضد انقلابی) و جانبدارانه سیاسی اش به روشنی آشکار
می گردد.
۶۹
· تاریخ به نظر نئوتومیسم عبارت است از اجرای نقشه جهانی الهی.
۷۰
· تاریخ عبارت از روندی است که از خدا سرآغازش را
می یابد و در خدا پایانش را.
۷۱
· معنای کل تاریخ در این میان با معنای حدوث جهان
و با معنای جهان به طور کلی یکسان است:
· معنای تاریخ عبارت است از نشان دادن و ابلاغ
محتوای وجود بی پایان الهی به صور پایان پذیر.
۷۲
· نئوتومیست ها میان معنای ذاتی تاریخ و معنای
ترانسندنت آن تفاوت می گذارند:
· معنای ذاتی تاریخ عبارت است از شکوفائی و به بار
نشستن امور انسانی در طول زمان «و لذا موضوع تاریخ در مفهوم انسان نهفته است.
· هرآنچه که مفهوم انسان در بر دارد، باید در
تاریخ مؤثر واقع شود.»
· (ساویکت، «فلسفه تاریخ»، ۱۹۲۲، ص ۲۱۲)
۷۳
· معنای ترانسندنت تاریخ عبارت است از نیل به آماج
ابدی که برای انسان مقرر شده است.
۷۴
· اما چند و چون مشخص این آماج به نظر نئوتومیست ها قابل ذکر نیست و فقط وابسته به
اراده آزاد الهی است.
۷۵
· چون تاریخ بنا بر این درک تاریخ مبتنی بر
مشیت الهی است، پس محتوای اصلی آن در مبارزه میان خیر و شر، ایمان و کفر تعیین می
شود.
۷۶
· این تاریخ نگری اوتوپیکی که عمیقا تحت تأثیر
تئولوژی تاریخی انجیل تدوین یافته و برای اولین بار توسط آگوستین مفصلا تشریح شده
بود، در سال های بعد از جنگ جهانی دوم به طور بی واسطه ای به لحاظ سیاسی تار و مار شده است.
۷۷
· آن سان که گروهی از نئوتومیست ها بر مبنای آن
مبارزه جهانشمول میان سرمایه داری و سوسیالیسم را به مبارزه میان «غرب مسیحی» و
«بلشویسم کافر» تحریف کرده اند.
۷۸
· تعلیمات اجتماعی نئوتومیستی که مبانی آن در رساله های پاپ های مختلف (۱۸۹۱، ۱۹۳۱، ۱۹۶۱ میلادی) ماهیتا به مبارزه بر ضد سوسیالیسم اختصاص یافته، به مثابه علم وجود و
متافیزیک اجتماعی تلقی می شود که به تحقیق در باره ساختارهای نظام همزیستی اجتماعی
همیشه همان می پردازد.
۷۹
· تعلیمات اجتماعی نئوتومیستی اعلام می کند که از
قانون اساسی نئوتومیستی معروف به «عمل به دنبال وجود» حرکت می کند.
۸۰
· قانون اساسی نئوتومیستی حاکی از این است که در
وجود و طبیعت انسانی مقرر شده از سوی خدا، فراخوانی (چگونه بودنی) نهفته است که
انسان باید به مثابه حقوق طبیعی مراعات کند، اگر به سلامت وجود
انسانی خویش علاقه مند باشد.
۸۱
· از این رو می توان گفت که تعلیمات اجتماعی
نئوتومیستی علم هنجاری است که به وضع قوانین اساسی عام، راهنما و همیشه معتبر می
پردازد که زندگی و جامعه باید بر مبنای آن سازمان یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر