"دل فروش"
سعيد كريمى
پاييز ۲۰۱۹
تورنتو
چه بر ما گذشته؟
"كلام"
بُنجل متاعى است
"ادب "
تملق است و تظاهر
"صراحت "
حماقت است وگستاخى
"بانكدار "
خود
بانك ربا ست
"قاتل "
قاضى القضات
"دادستان "
كارش وكالت
"وكيل ها "
زندانى
شعرهامان رديف كلمات شده اند
شاعران
نقاش شده اند!
كلمات را زيبا مى كشند
نقاشان
هم شاعر !
رنگ بر واژه مى فشانند
الوان تر جلوه اش بهتر
اما
بى رنگى و يكرنگى به بادت مى دهد
"نازى آباد "
روى نقشه جغرافيا ى ما نيست
كودكان را از "بچه هاى كار "مى ترسانيم
و تنها در خيابان هاى شمال شهر مى رانيم
دستور زبان تازه اى نوشته ايم
"كلمات اضافه"
جاى حروف اضافه را گرفته اند
در فضاى مجازى زندگى مى كنيم
صداى خيابان را نمى شنويم
"دلهامان "
جارى بر زبان مان نيست
"وقار "
عقب ماندگى است
"سادگى "
اُملى !
درس "حساب" ضرب است و جمع و تفريق!
"تقسيم "
را
از ياد برده ايم!
كودكان ما
نشسته بر خاك
"سقف" مدرسه آنها آسمان
و
به جاى "تخته سياه"
بر "درب آهنين "مى نويسند!
راستى چه برما گذشته است؟
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر