از
شین میم شین
فصل دوم
طبیعت، جامعه، انسان
درس ۵۱
مقوله مناسبات تولیدی
علاوه بر "عنصر روابط مالکیت"
که
عنصر اصلی و تعیین کننده است،
عناصر دیگری را نیزدر برمی گیرد،
از جمله:
- مواضع گروه های مختلف اجتماعی در تولید و روابط آنها در جریان تولید
- جای هر گروه در سیستم تولیدی اجتماعی
- اشکال توزیع و بهره گیری از ثمره تولید.
این
عناصر، در اساس از همان عامل قبلی یعنی اشکال مالکیت ناشی می شود.
مثلا
اگر مالکیت اجتماعی باشد،
یعنی وسائل تولید متعلق به همگان و در اختیار همه زحمتکشان باشد،
آن وقت مناسبات تولید خصلت همکاری کمک متقابل به خود می گیرد
و
موضع گروه های مختلف بر اساس برابری و حق مساوی تعیین می گردد.
فرم تعیین و انتخاب مفاهیم توسط نیک آیین
نه علمی، نه فلسفی، نه معرفتی ـ نظری، بلکه دیمی است.
مثال:
مالکیت خصوصی
گاهی عنصر است،
("عنصر روابط مالکیت" )
گاهی عامل
(عامل قبلی یعنی اشکال مالکیت)
و
گه روابط
("عنصر روابط مالکیت" )
و
گاهی مفرد و گه جمع.
(اشکال مالکیت)
این بدان معنی است که مدرس فلسفه در حزب توده،
تنها مشخصه ای که ندارد، انضباط مفهومی و پرنسیپ فکری است.
موضع
به معنی سنگر است.
منظور نیک آیین اما نه سنگر، بلکه محتوای رابطه است:
موضع گروه های مختلف بر اساس برابری و حق مساوی تعیین می گردد.
منظور نیک آیین از گروه ها، طبقات اجتماعی و یا کارگران و مدیریت است.
جالب مفهوم «حق مساوی» است.
انگار در سوسیایلسم، حقوق کارگران با مدیران کارخانه یکی است.
۱
- مواضع گروه های مختلف اجتماعی در تولید و روابط آنها در جریان تولید
- جای هر گروه در سیستم تولیدی اجتماعی
- اشکال توزیع و بهره گیری از ثمره تولید.
این
عناصر، در اساس از همان عامل قبلی یعنی اشکال مالکیت ناشی می شود.
معنی تحت اللفظی:
منشاء عناصر فوق الذکر، فرم های مالکیت است.
ناشی شدن، یعنی نشئت گرفتن.
یعنی
مواضع و جایگاه کارگران با مدیران کارخانه و فرم های توزیع نعمات مادی
از فرم های مالکیت نشئت می گیرند.
اینجا هم بی پرنسیپی و بی انضباطی مفهومی نیک آیین آشکار می گیرد:
منظورش این است روابط مبتنی بر همکاری و یا همستیزی مولدین و کارگران با مدیران کارخانه در تولید
منوط به فرم مالکیت است.
اگر مالکیت اجتماعی (اشتراکی، جامعتی ) باشد،
یعنی وسائل تولید متعلق به همگان و در اختیار همه زحمتکشان باشد،
آن وقت مناسبات تولید خصلت همکاری کمک متقابل به خود می گیرد
منظور نیک آیین از مناسبات تولید، روابط فی مابین مولدین و کارگران و مدیران کارخانه در روند تولید است و نه مناسبات تولیدی.
فرم مالکیت (و نه اشکال مالکیت) یکی از عناصر مناسبات تولیدی است.
این بدان معنی است
که
نیک آیین تفاوت مناسبات با روابط را نمی داند.
تقصیری هم ندارد.
چون در ترجمه های عهد بوقی از آثار کلاسیک ها
مناسبات تولیدی و روابط تولیدی یکی و یکسان قلمداد می شوند.
اما اگر مالکیت خصوصی باشد و وسائل تولیدی در مالکیت مشتی استثمارگر باشد
در
این صورت مناسبات تولیدی دارای خصلت تسلط، بهره کشی و ستمگری خواهد بود،
اکنون نیک آیین مناسبات تولیدی را آشکارا به معنی روابط مولدین با همدیگر و با مدیران و اربابان
به خدمت می گیرد.
یعنی
مقوله اساسی مناسبات تولیدی به مثابه ضد دیالک تیکی نیروهای مولده فراموش می شود.
یعنی
مناسبات تولیدی تحت اللفظی معنی می شود.
یعنی
مفهوم فلسفی مناسبات تولیدی به مفهومی ادبی مبدل می شود.
یک گروه که مالک وسائل تولیدند، حاکم و تصمیم گیرنده و فرمانروا خواهند بود
و
گروه دیگر که از چنین مالکیتی محرومند، در موضع محکوم، مجری و فرمانبر قرار خواهند گرفت.
اکنون معلوم می شود که نیک آیین تقسیم کار در تولید را با تضاد طبقاتی بین ارباب و نوکر، بورژوا و پرولتر عوضی می گیرد.
یک
گروه که مالک وسائل تولیدند، حاکم و تصمیم گیرنده و فرمانروا خواهند بود
انگار در مناسبات تولیدی سوسیالیستی و کمونیستی
تقسیم کار وجود ندارد و کارگران مجری پلان اقتصادی (کار عملی)
تدوین شده توسط مدیریت کارخانه نیستند.
در درسنامه های نیک آیین و یا حریف روس
همه چیز قر و قاطی و شلم شوربا ست.
این دروس نیک آیین بیشتر به درد گیج کردن طلاب می خورند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر