"دل فروش"
سعيد كريمى
پاييز ۲۰۱۹
تورنتو
چه بر ما گذشته؟
"كلام"
بُنجل متاعى است
۱
دل فروش
دل فروش
عنوان این انتقاد مؤلف ز جامعه است.
منظور مؤلف
احتمالا
دل فروشی
است.
خرید و فروش ارگان های معینی
در
جهان کنونی
رواج وسیع یافته
است.
مثلا
کلیه فروشی.
۲
دل فروش
این
خود
ذلت عصب سوز تکان دهنده ای
است.
مؤلف
اما
از
نهایت ذلت
سخن
می گوید
و
به
همین دلیل
از
مفهوم دلفروشی
بهره برمی گیرد.
دل
(قلب)
فروختنی
نیست.
دل
البته معانی دیگر نیز دارد.
دل
مثلا
به
معنی ضمیر
است.
ضمیر و یا وجدان و یا شعور و روح
عالی ترین مقوله فلسفی
و
جفت دیالک تیکی وجود و یا ماده
است.
وقتی
خواجه شیراز
می گوید:
دل می رود ز دستم
منظورش
نه
قلب
بلکه روح
است.
وقتی شیخ شیراز می گوید:
تن ادمی شریف است به جان آدمیت
منظورش
از
جان
همین دل و روح و ضمیر و شعور
است.
۲
چه بر ما گذشته؟
این
سؤال اساسی مؤلف
است.
سؤالی
که
به
دلایلی
طرح می شود.
هدف ما
تأمل
در
دلایل مؤلف
و
موضعگیری
نسبت به آنها
ست:
۳
"كلام"
بُنجل متاعى است
یکی از دلایل طرح سؤال فوق الذکر (چه بر ما گذشته است؟)
همین
است:
کلام
(سخن)
از
دید مؤلف
به
درجه جنس نامرغوبی
تنزل یافته است.
کلام
به
درجه کالای بی مشتری
یعنی
به
درجه زباله
تنزل یافته است.
۴
"كلام"
بُنجل متاعى است
این نظر مؤلف
دیالک تیکی از درست و نادرست
است.
کلام
در
قاموس اریستوکراسی (که مؤلف به نظر ما متعلق بدان است)
چیزی کلی و عام و مجرد
است.
اگر
کسی
پای منبر روشنفکران طبقات حاکمه
(روشنفکران اریستوکراسی فئودالی، روحانی و بورژوازی)
بنشیند
خواه و ناخواه
و
دیر یا زود
متوجه
انتزاعیت مثلا شعر (فرمی از کلام) می شود.
شعر و شاعر
در
قاموس اریستوکراسی
هویت واحد
دارد.
شعر
در
فرمش
خلاصه می شود
و
شاعر
در
شعرش.
نصرت اله نوح
برنامه ای
تحت عنوان قرن ها شعر
دارد.
فرق ماهوی میان شعر رودکی و فردوسی
میان شعر کسرایی و شاملو
میان شعر خاقانی و سعدی
میان شعر توللی و ایرج میرزا
نمی بیند.
در
قاموس او
شعر
شعر
است
و
شاعر
شاعر.
۵
کلام
در
قاموس مؤلف
کلام
است.
کلام
فرم محض
است
و
فاقد محتوا
ست.
آیا
حق با مؤلف است؟
کلام
زباله واره
شده
است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر