۸۴
اصل همبستگی
(اصل انتظام)
۱
· اصل همبستگی که اصل انتظام نیز نامیده می شود،
به تعیین دقیقتر اجتماعیت انسان می پردازد و انتظام متقابل انسان و همبود را نشان
می دهد.
۲
· این اصل باید مانع تسلط انسان منفرد بر همبود و
یا برعکس، تسلط همبود بر انسان منفرد گردد.
۳
· این اصل حاکی از آن است که انسان به سبب انتساب
طبیعی اش به همبود و به دلیل شکوفائی
استعدادهایش تنها درهمبود، نسبت بدان مسئول است و همبود نیز به نوبه خود نسبت به اعضای خود باید احساس مسئولیت بکند.
۴
· از این «انتظام متقابل متافیزیکی، پیوند و پیوند
برگشتی اخلاقی شخص و همبود پدید می آید.
۵
· اما از آنجا که اعضای هر همبود بدون قید و شرط
در پیوند با یکدیگر قرار دارند، از این امر وظیفه و تکلیف حمایت از یکدیگر زاده می
شود:
· تکلیف خدمت شخص به کل و کل به شخص.»
۶
· این اصل به طور تمثیلی در فرمول زیر خلاصه می شود :
· «ما همه در کشتی واحدی نشسته ایم:
· یکی برای همه و همه برای یکی.»
۸۵
اصل قبول مسئولیت
۱
· اصل قبول مسئولیت به طبیعت فردی انسانی اشاره
کرده و تأکید بر آن دارد که همبود اساسا نباید عهده دار انجام کاری شود که افراد و
یا همبودهای کوچکتر (خانواده، انجمن، صنف) از انجامش ناتوان باشند.
۲
· بنا بر اصل قبول مسئولیت که پاپ پیوس یازدهم برای اولین بار در رساله اش
فرمولبندی کرده است، هر جامعه باید مبتنی برقبول مسئولیت باشد.
· یعنی یاری باید به مثابه خودیاری صورت گیرد، محرکه ها و استعدادهای
انسانی را به کار اندازد و سرکوب نکند.
۳
· این اصل در فرمول زیر به اختصار بیان می شود:
· «آزادی آنقدر که ممکن است، وابستگی آنقدر که
ضرور است.»
۴
· از آنجا که قوانین اساسی تعلیمات اجتماعی
نئوتومیستی فوق العاده انتزاعی و قابل تفاسیر متفاوتند، در گذشته و به ویژه در زمان حال در کاتولیسیسم و همچنین در محافل
سختگیر نئوتومیستی در رابطه با سازمان مشخص جامعه، طیفی از نظرات وجود دارد که در
میان آنها نظرات پیشرفته ای نیز یافت می شوند.
۵
· کلیسای رسمی و اکثریت نئوتومیست ها اما از زمان
لئو سیزدهم و بر مبنای فتاوی او نمونه مشخصی از جامعه به وجود آورده اند که
ارتجاعی است و به طور عینی به معنی مدافعه از مناسبات کاپیتالیستی موجود است.
۶
· خطوط اساسی آن به شرح زیرند:
۱
· مدافعه بی چون و چرا از مالکیت خصوصی بر وسایل
تولید
۲
· تأیید اصولی رابطه کارمزدوری سرمایه داری که در
لفافه «به خودی خود بد نیست» و باید «منصفانه» باشد، صورت می گیرد.
۳
· نفی مبارزه طبقاتی
۴
· و به ویژه کشش اصلی به تجدید سازمان جامعه به معنای
«نظام مبتنی بر کاست های حرفه ای» و یا «نظام مبتنی بر خدمات همبودی»
۵
· آماج «نظام مبتنی بر کاست های حرفه ای» عبارت
است از همکاری طبقات.
۶
· «کلیسا به طور خستگی ناپذیری خواهد کوشید تا تضاد ظاهری میان
سرمایه و کار، میان کارخانه دار و کارگر را به وحدتی عالی تر مبدل سازد.
· به
وحدتی که در آن همکاری طبیعی آن دو، بسته به کار و بخش اقتصادی در عضوبندی حرفه ای
صورت گیرد.»
· (پیام پاپ پیوس دوازدهم در جلسه کاتولیک ها در
بوخوم آلمان ۱۹۴۹.)
۷
· پس وظیفه آن عبارت است از خاتمه دادن به مبارزه
طبقاتی، بدون از میان بردن طبقات.
۸
· جامعه باید مثل یک «ارگانیسم» سازمان یابد که در
آن اعضای منفرد، یعنی گروه ها خود را به مثابه
فونکسیون های (توابع) یک کل تلقی
کنند و برای حفظ سلامت آن، یعنی رفاه عمومی به طور صلح آمیز همکاری کنند.
۹
· اما در تصویر تعلیمات اجتماعی نئوتومیستی از جامعه
به جای روابط و عضوبندی های طبقاتی، به جای قشربندی مبتنی بر ثروت و فقر با نتیجه
تمرکز در بازار، عضوبندی هائی مطرح می شوند که «تعلق به
آنها نه بر مبنای وابستگی به این و یا آن حزب بازار کار، بلکه بر مبنای فونکسیون
اجتماعی مختلف افراد صورت می گیرد.»
· (کوادراگسیمو انو ۸۳)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر