سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شهین
تحلیلی
از گاف سنگزاد
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
ﻣﺮﺩﻫﺎ : ﺍسم ﺸﺎﻥ به سنگدلی ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ
ﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺘﻲ
ﻫﺮ 2 ﺍﻧﻜﺎﺭ می ﻜﻨﻨﺪ
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ 2 ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ ﺍﻣﺎ
ﻫﺮ 2 ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎی ﺸﺎﻥ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ !
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺗﺎ ﻣﺎﻧﻜﻦ می ﺒﻴﻨﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
ﻣﺮﺩﻫﺎ : ﺍسم ﺸﺎﻥ به سنگدلی ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ
ﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺘﻲ
ﻫﺮ 2 ﺍﻧﻜﺎﺭ می ﻜﻨﻨﺪ
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ 2 ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ ﺍﻣﺎ
ﻫﺮ 2 ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎی ﺸﺎﻥ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ !
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺗﺎ ﻣﺎﻧﻜﻦ می ﺒﻴﻨﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﺯﻥ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺳﻮﺍﺭ B M
W
ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎی ﻤﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ
ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎی ﻤﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ
در
ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
·
حریف در این جمله
اولا جماعت جوان زن (دخترها) را آدمیت زدائی می کند.
·
حتی می توان گفت،
موجودیت زدائی می کند.
1
·
چون سکس برای
نباتات و حشرات و جانوران هم نیازی اساسی و صرفنظرناپذیر است.
·
سکس نیازی شبیه
به نیازهای دیگر است.
·
به عبارت دقیقتر،
سکس نیازی غریزی برای تولید مثل و تکثیر نوع است.
2
·
سکس ضمنا مثل هر
نیاز غریزی دیگر لذت آمیز است.
·
شاید بتوان گفت
که ترفند طبیعت برای توسعه و تکامل مستمر خویش در فرم های وجودی متفاوتش (از نبات
تا جانور) همین لذت است، لذتی که همیشه به
ریاضت سرشته است.
3
·
عملیات سکسی موجودات
هم در تحلیل نهائی، نوعی کار است.
·
عملیات سکسی بسان
هر کار مادی، عرقریز و ریاضت آمیز و ضمنا لذت آمیز است.
4
·
به آذین در اثر
چند صفحه ای خود تحت عنوان «کاوه آهنگر» به این حقیقت امر دیالک تیکی اشاره کرده
است:
·
او کار آهنگر در
کارگاهش را قابل قیاس با عملیات سکسی در بستر تصور و تصویر کرده است:
·
دیالک تیکی از
لذت و ریاضت.
5
در
ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ
ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
·
دخترهای ایرانی
اما بزعم مؤلف، نه آدم و نه نبات و یا جانور، بلکه چیزی از جنس جمادات اند و نیازی
به سکس ندارند.
·
سکس برای آنها
چیزی از جنس تیر و کمان و دانه و دام و تور و تله است.
·
به عبارت دقیقتر
سکس برای دخترهای ایرانی وسیله صید و شکار است.
6
·
بی اعتنا به
جنسیت مؤلف، می توان گفت که در این جمله نوعی زن ستیزی عینی کمین کرده است:
·
فرم دیر آشنائی از
زن ستیزی.
·
فرمی که در آن زن
به عنوان عفریته و یا عجوزه جادوگر، حیله گر، عوامفریب، بی رحم، بی احساس، قسی
القلب و دیو آسا تصور و تصویر می شود.
7
·
بزعم مؤلف دخترهای
ایرانی جزو «طبقات» صیاد، دامگستر، شکارگر، فاقداحساس و علاقه و عشق اصیل و راستین
اند.
·
این هنوز تمامی
نو اندیشی های مؤلف این مطلب نیست:
8
در
ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ
·
در قاموس مؤلف،
ازدواج بطرز مهیبی تحقیر می شود و عملا اهمیت زدائی و ارزش زدائی می شود.
·
این تحقیر و
تخریب ازدواج اما به دوئالیسم آهنین مؤلف لطمه ای نمی زند:
·
ازدواج هم بسان
سکس بطرزی دوئالیستی استنباط و ادراک می شود:
·
ازدواج بزعم مؤلف،
یا وسیله است و یا آماج.
·
برای جماعت جوان
نر وسیله است و برای جماعت جوان ماده آماج.
·
مؤلف اصلا از خود
نمی پرسد:
·
به چه دلیل چنین
است؟
·
مؤلف وصاف دقیق دلیری
است.
·
چیزها، پدیده ها،
سیستم ها و روندهای دور و بر خود را بطور حسی، تجربی، سطحی و رئالیستی منعکس می کند.
·
ولی کمترین علاقه
و اعتنائی به فهم و تحلیل و و تفهیم و توضیح آنها ندارد.
9
ﻣﺮﺩﻫا:
ﺍسم ﺸﺎﻥ به سنگدلی ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ
ﺯﻥ ﻫﺎ:
ﺯﻥ ﻫﺎ:
ﺑﻪ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺘﻲ
ﻫﺮ دو ﺍﻧﻜﺎﺭ می ﻜﻨﻨﺪ.
ﻫﺮ دو ﺍﻧﻜﺎﺭ می ﻜﻨﻨﺪ.
·
مؤلف مردها را
سنگدل و زن ها را آهن پرست منعکس می کند و مدعی است که هر دو این انتساب را رد می
کنند.
·
او از پیوند دیالک
تیکی ناگسستنی چیزها بکلی بی خبر است:
·
او در سنت مانی
پیامبر همه چیز را دوئالیستی می بیند.
·
در قاموس او واسطه
ای جز سکس میان دخترها و پسرهای کشور یأجوج و مأجوج وجود ندارد.
·
به همین دلیل در
کانون «تجزیه و تحلیل» او نه مردان و زنان بالغ و پیر، بلکه پسرها و دخترهای مجرد
قرار دارند.
10
ﻣﺮﺩﻫا:
ﺍسم ﺸﺎﻥ به سنگدلی ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ
ﺯﻥ ﻫﺎ:
ﺯﻥ ﻫﺎ:
ﺑﻪ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺘﻲ
ﻫﺮ دو ﺍﻧﻜﺎﺭ می ﻜﻨﻨﺪ.
ﻫﺮ دو ﺍﻧﻜﺎﺭ می ﻜﻨﻨﺪ.
·
پیگیری بینشی مؤلف
در دوئالیسم در ملی محض تلقی کردن پسرها و دخترها نیز آشکار می گردد:
·
او خیال می کند
که در جاهای دیگر دیالک تیک دیگری میان زن و مرد برقرار است.
·
مثلا در اروپا
زنی بر سر راه مردی چاه ازدواج نمی کند و یا مردی به نیت سکس دمبدم و دلخواه با
زنی ازدواج نمی کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر