۱۳۹۳ شهریور ۱۶, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (168)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش پنجم
معمای حیات به مثابه موضوع وحشت انگیز فلسفه     
قسمت دوم
ایدئالیسم حیات:
گئورگ سیمل (1858 ـ 1918)
  
21
·        اگرچه در تئوری سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) سیمل در مقایسه با طرح او راجع به «استنباط حیات» و درک او از تراژیک فرهنگ مدرن، می توان تکانه های پوزیتیویستی بیشتری را شاهد بود، در نگرش اجتماعی سیمل اما فلسفه حیات دست بالا دارد.

·        (تراژیک یعنی درد سنگین و سرنوشتی که به سوگ و اندوه همراه است.
·        مثال: تراژیک حیات او سرکوب بربرمنشانه حزب او بود. مترجم)  

22
·        جامعه شناسی سیمل تأثیر متنوع وسیعی داشته است:

الف
 داوید امیل دورکیم
آوانگاری فرانسوی
(1858 ـ 1917)
جامعه شناس بزرگ قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم

·        رنه کونیگ ـ یکی از صاحب نظرانی که تمایلات پوزیتیویستی داشته ـ جامعه شناسی سیمل را به مثابه جامعه شناسی متوازی با جامعه شناسی دورکهایم و به مثابه پدیده ارجمندی ارزیابی کرده است:
·        رنه کونیگ می نویسد:
·        «با دورکهایم و سیمل، جامعه شناسی به معنی واقعی کلمه شروع می شود.
·        جامعه شناسی ئی که نمی خواهد چیزی جز جامعه شناسی باشد.»
·        (رنه کونیگ، «بحثی راجع به امیل دورکهایم. در ورای دگماتیسم و تردید»، ص 107، 1978)   

ب
·        جامعه شناسی سیمل نه فقط جامعه شناسی بورژوائی آلمان را، بلکه علاوه بر آن، جامعه شناسی امریکا را نیز تحت تأثیر قرار می دهد.
·        یکی از علایم همین تاثیر، در هم تنیدگی آن با نظرات دیگر است:
·        به همین دلیل است که طرح موسوم به «جامعه شناسی به مثابه علم واقعیت» هانس فرایر از موضع یک جریان مبتنی بر فلسفه حیات، رنه کونیگ را شدیدا می کوبد، ولی در مقابل نگرش بنیادی سیمل لنگ می اندازد و تسلیم می شود.
·        فرایر می نویسد:
·        «دوجانبگی پدیده های اجتماعی ـ به مثابه فرم های حیات ـ فقط با مفهوم سازی دوجانبه جور در می آید که جهان ساختاری پدیده های اجتماعی را و اعتبار آنها را در حیات روحی انسانی گرد می آورد.»
·        (فرایر، «جامعه شناسی به مثابه علم واقعیت»، ص 177، 1930)

ت
 فردیناند تونیس (1855 ـ 1936)
جامعه شناس، اقتصاد دان طبیعی، فیلسوف آلمانی
بلحاظ معرفتی ـ نظری طرفدار وحدت همه علوم بود
آثار:
جامعه و همبود

·        اینکه امروزه، انتقاد کنسرواتیو از جامعه شناسی به «جامعه شناسی آلمانی» به سرکردگی تونیس، سیمل و ماکس وبر ارجاع می دهد و آن را الترناتیوی برای «علوم اجتماعی ناتمام و نیم بند» قلمداد می کند، حاکی از دوپهلوئی جامعه شناسی است:

پ
 ویلیام کارل امیل وبر (ماکس وبر)  (1864 ـ 1920)
جامعه شناس، حقوقدان، ناسیونال ـ اکونوم آلمانی
از کلاسیک های جامعه شناسی، علوم فرهنگی ـ اجتماعی
بلحاظ تئوری و مفهوم سازی مؤثر در زمینه های زیر:
جامعه شناسی اقتصادی
جامعه شناسی حاکمیت
جامعه شناسی مذهب
مؤسس اصل خنثائیت ارزش
آرامگاه او در هایدلبرگ است.
فرانک دپه او را «سوسیال ـ امپریالیست» می نامد.

·        تنبروک می نویسد:
·        «در جبهه گیری بر ضد طرح موسوم به «علم قانون» و بمراتب بیشتر در جبهه گیری بر ضد استنباط «پوزیتیویستی» صرف از فاکت های عینی، سنت سوسیولوژیکی مستقلی به سرکردگی فردیناند تونیس، گئورگ سیمل و ماکس وبرتشکیل می شود، بدون آنکه بسان جامعه شناسی امیل دورکهایم در فرانسه و بعدها مکتب سوسیولوژیکی در امریکا به تئوری اجتماعی مشترکی بدل شود.»
·        (تنبروک، «علوم اجتماعی ناتمام و نیم بند و یا امحای انسان»، ص 118، 1984)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر