صمد و «اوتوپیا»
نادر شهریوری (صدقی)
 
مسعود بهبودی
·       
ایرانی ها از دو چیز خیلی خوش شان می آید:
·       
از مرده ها و از بیگانه ها
·       
اما در عوض نه چشم دیدن زنده ها را دارند و نه توان تحمل خودی ها را.
1
·       
صمد تابو ست، مثل خیلی از مرده های دیگر.
·       
یک هفته است که با راستگرائی بحث دارم.
·       
طرفدار نیچه و هایدگر و هیتلر و شاملو و بهرنگی و شفیعی و غیره است.
·       
می گوید که صمد چپ بوده است.
·       
شفیعی را جزو ائمه اطهار قلمداد می کند.
·       
اما مارکس، انگلس و لنین را جنایتکار می داند.
·       
به پیشه وری و امثال او فحش خواهر و مادر می دهد. 
·       
تجزیه طلب قلمداد می کند.
2
·       
پارادوکس می نماید.
·       
ولی پراتیک زنده زندگی همین است که معیار رشوه نگیر حقیقت است.
3
·       
یا باید غل و غشی در مارکس و انگلس و لنین و پیشه وری و غیره باشد و یا چیزی
در مثلا بهرنگی و شرکاء بوده که راستگرائی کلمات قصارش را به همان بها می فروشد که
کلمات قصار پیغمبر فاشیسم، حضرت نیچه را و برای دفاع از حقانیت آنها از روی جنازه
خویش می گذرد.
4
·       
اوتوپیای بهرنگی و این و آن، برای من  مهم
نیست.
·       
مهم محتوای طبقاتی آثار اینها ست.
·       
مهم کشف علت و دلیل جانبداری راستگرایان افراطی وطنی از اندیشه های اینها ست.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر