۱۳۹۲ بهمن ۲, چهارشنبه

سیری در جهان بینی بهمن محصص (4)


سرچشمه:
صفحه قیسبوک بهمن محصص

تصویر اول این اثر، تصویر دختری است خوک واره

·        برداشت ما از این تصویر همانطور که در بخش قبلی ذکر شد، جانور واره سازی آدم ها، یعنی آدمیت زدائی آدم ها از سوی طبقه حاکمه است.

·        این تابلوی نقاشی بهمن محصص اما جولانگاه دیالک تیک های شگرفی است:

1
·        این تصویر آغازین از سوئی به معنی جمع بندی به عمل آمده از مجموعه تصاویر این تابلوی نقاشی است.
·        به عبارت دیگر، میان مابقی تصاویر و این تصویر، رابطه دیالک تیکی جزء و کل برقرار است.
·        مابقی تصاویر همه با هم به تشکیل تصویر آغازین، یعنی به آدمیت زدائی آدم ها منجر می شوند.

2
·        مابقی تصاویر اما از سوی دیگر، نشاندهنده طرق تشکیل تصویر آغازین اند، یعنی بیانگر طرق آدمیت زدائی بشریت اند.
·        به عبارت دیگر، میان مابقی تصاویر و این تصویر، رابطه دیالک تیکی وسیله و آماج برقرار است.
·        مابقی تصاویر وسیله تشکیل تصویر آغازین اند.
·        یعنی وسیله نیل طبقه حاکمه به هدف و آماج، یعنی آدمیت زدائی بشریت اند.

3
·        مابقی تصاویر اما در عین حال، بیانگر دلایل و نیات طبقه حاکمه در زمینه آدمیت زدائی بشریت اند.   
·        به عبارت دیگر میان تصویر آغازین و مابقی تصاویر، رابطه دیالک تیکی ساختار و فونکسیون برقرار است.
·        مابقی تصاویر نشان می دهند که طبقه حاکمه به چه نیتی بشریت را آدمیت زدائی می کند.

4
·        مهمترین و تعیین کننده ترین طرز و طریق آدمیت زدائی بشریت در تصویر دوم به بیننده نشان داده می شود:
·        در تصویر دوم بشریت، کالا واره (چیز واره، جنده واره) می شود.
·        بشریت فرم کالا به خود می گیرد:
·        بسان یک گونی سیب زمینی، خرید و فروش می شود.
·        بسان گاو و خر اجاره داده می شود.
·        اما بی شباهت به سیب زمینی، گاو، خر و هر متاع و کالای عادی و معمولی دیگر.

·        چرا و به چه دلیل بی شباهت به مابقی کالاها؟

5
·        به این دلیل که بشریت کالا واره و چیز واره گشته، نه فقط وسیله مصرفی، بلکه ضمنا وسیله تولید ارزش و اضافه ارزش است.
·        این به معنی ابزار واره سازی بشریت از سوی طبقه حاکمه است:
·        این به معنی اینسترومنتالیزاسیون، وسیله واره، آلت واره سازی بشریت است.

6

·        بشریت آدمیت زدائی شده برای طبقه حاکمه به درجه گاو شیرده ایدئالی تنزل و یا ترقی می یابد که داوطلبانه سطل شیر زیر پستان خود می نهد، به خود دوشی می پردازد و ضمن شیر دادن، لبخند هم می زند.

7
·        بهمن محصص در این تابلوی نقاشی ـ آگاهانه و یا بطور ناخود آگاه  ـ از فاجعه ی دهشتناک عظیمی پرده برمی دارد، فاجعه ای که سرمایه داری واپسین را به سیستمی بمراتب بدتر، مهیب تر و بی رحمانه تر از سیستم های برده داری و فئودالی تنزل می دهد.

·        چون برده در سیستم برده داری و رعیت در سیستم فئودالی بمراتب ارجمندتر از انسان جنده واره در عصر سرمایه داری واپسین بوده اند.
·        برده و رعیت، هر چه هم که بوده اند، زباله واره نبوده اند.

·        می توان به صراحت اعلام کرد که طبقه حاکمه بشریت را زباله واره می سازد.
·        زباله وارگی چیزی بمراتب بدتر از چیزوارگی است.

·        حتما حریفی خواهد پرسید که چرا بهمن محصص زباله واره گشتن بشریت را در صنایع سکس نشان خواننده می دهد و نه در بیغوله های دیگر؟

8
·        این مسئله، مسئله بسیار بغرنج و بحث انگیزی است و علل سوبژکتیف و اوبژکتیف بیشماری دارد که باید در روند تحلیل این اثر مورد بحث قرار گیرند:

الف
·        اولا شاید به این دلیل که در صنایع سکس (پورنوفیکاسیون)، روند آدمیت زدائی آدم ها و زباله واره سازی آنها از زن تا مرد، عیانتر و عریانتر از هر عرصه دیگر آشکار می گردد.

ب
·        ثانیا شاید به این دلیل که پیش شرط آدمیت زدائی آدم ها، خرد زدائی و خودمختاری زدائی آن ها ست.

·        در عرصه سکس، غریزه چنان قوی و قدر قدرت است که عقل اذن نقس کشیدن حتی ندارد، چه برسد به امر و نهی کردن.
·        درست به دلیل غیاب مطلق عقل است که انسان زباله واره گشته به کثیف ترین عملیات، داوطلبانه تن در می دهد و خم به ابرو حتی نمی آورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر