سرچشمه:
صفحه قیسبوک بهمن
محصص
تصویر اول این اثر، تصویر دختری است خوک واره
·
برداشت ما از این تصویر همانطور که
در بخش قبلی ذکر شد، جانور واره سازی آدم ها، یعنی آدمیت زدائی آدم ها از سوی طبقه حاکمه است.
·
این تابلوی نقاشی بهمن محصص اما
جولانگاه دیالک تیک های شگرفی است:
1
·
این تصویر آغازین از سوئی به معنی
جمع بندی به عمل آمده از مجموعه تصاویر این تابلوی نقاشی است.
·
به عبارت دیگر، میان مابقی تصاویر و
این تصویر، رابطه دیالک تیکی جزء و کل برقرار است.
·
مابقی تصاویر همه با هم به تشکیل
تصویر آغازین، یعنی به آدمیت زدائی آدم ها منجر می شوند.
2
·
مابقی تصاویر اما از سوی دیگر، نشاندهنده
طرق تشکیل تصویر آغازین اند، یعنی بیانگر طرق آدمیت زدائی بشریت اند.
·
به عبارت دیگر، میان مابقی تصاویر و
این تصویر، رابطه دیالک تیکی وسیله و آماج برقرار است.
·
مابقی تصاویر وسیله تشکیل تصویر آغازین
اند.
·
یعنی وسیله نیل طبقه حاکمه به هدف
و آماج، یعنی آدمیت زدائی بشریت اند.
3
·
مابقی تصاویر اما در عین حال،
بیانگر دلایل و نیات طبقه حاکمه در زمینه آدمیت زدائی بشریت اند.
·
به عبارت دیگر میان تصویر آغازین و
مابقی تصاویر، رابطه دیالک تیکی ساختار و فونکسیون برقرار است.
·
مابقی تصاویر نشان می دهند که طبقه
حاکمه به چه نیتی بشریت را آدمیت زدائی می کند.
4
·
مهمترین و تعیین کننده ترین طرز و
طریق آدمیت زدائی بشریت در تصویر دوم به بیننده نشان داده می شود:
·
در تصویر دوم بشریت، کالا واره (چیز
واره، جنده واره) می شود.
·
بشریت فرم کالا به خود می گیرد:
·
بسان یک گونی سیب زمینی، خرید و
فروش می شود.
·
بسان گاو و خر اجاره داده می شود.
·
اما بی شباهت به سیب زمینی، گاو،
خر و هر متاع و کالای عادی و معمولی دیگر.
·
چرا و به چه دلیل بی شباهت به
مابقی کالاها؟
5
·
به این دلیل که بشریت کالا واره و چیز
واره گشته، نه فقط وسیله مصرفی، بلکه ضمنا وسیله تولید ارزش و اضافه ارزش است.
·
این به معنی ابزار واره سازی بشریت
از سوی طبقه حاکمه است:
·
این به معنی اینسترومنتالیزاسیون، وسیله
واره، آلت واره سازی بشریت است.
6
·
بشریت آدمیت زدائی شده برای طبقه
حاکمه به درجه گاو شیرده ایدئالی تنزل و یا ترقی می یابد که داوطلبانه سطل شیر زیر
پستان خود می نهد، به خود دوشی می پردازد و ضمن شیر دادن، لبخند هم می زند.
7
·
بهمن محصص در این تابلوی نقاشی ـ آگاهانه
و یا بطور ناخود آگاه ـ از فاجعه ی دهشتناک
عظیمی پرده برمی دارد، فاجعه ای که سرمایه داری واپسین را به سیستمی بمراتب بدتر،
مهیب تر و بی رحمانه تر از سیستم های برده داری و فئودالی تنزل می دهد.
·
چون برده در سیستم برده داری و
رعیت در سیستم فئودالی بمراتب ارجمندتر از انسان جنده واره در عصر سرمایه داری واپسین
بوده اند.
·
برده و رعیت، هر چه هم که بوده
اند، زباله واره نبوده اند.
·
می توان به صراحت اعلام کرد که طبقه
حاکمه بشریت را زباله واره می سازد.
·
زباله وارگی چیزی بمراتب بدتر از
چیزوارگی است.
·
حتما حریفی خواهد پرسید که چرا
بهمن محصص زباله واره گشتن بشریت را در صنایع سکس نشان خواننده می دهد و نه در
بیغوله های دیگر؟
8
·
این مسئله، مسئله بسیار بغرنج و بحث
انگیزی است و علل سوبژکتیف و اوبژکتیف بیشماری دارد که باید در روند تحلیل این اثر
مورد بحث قرار گیرند:
الف
·
اولا شاید به این دلیل که در صنایع سکس (پورنوفیکاسیون)،
روند آدمیت زدائی آدم ها و زباله واره سازی آنها از زن تا مرد، عیانتر و عریانتر
از هر عرصه دیگر آشکار می گردد.
ب
·
ثانیا شاید به این دلیل که پیش شرط
آدمیت زدائی آدم ها، خرد زدائی و خودمختاری زدائی آن ها ست.
·
در عرصه سکس، غریزه چنان قوی و قدر
قدرت است که عقل اذن نقس کشیدن حتی ندارد، چه برسد به امر و نهی کردن.
·
درست به دلیل غیاب مطلق عقل است که
انسان زباله واره گشته به کثیف ترین عملیات، داوطلبانه تن در می دهد و خم به ابرو
حتی نمی آورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر