سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت نهم
(گلستان با ب اول، ص 29)
تحلیلی از شین میم شین
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت نهم
(گلستان با ب اول، ص 29)
تحلیلی از شین میم شین
1
درویش و غنی بنده این خاک در اند
و آنان که غنی ترند، محتاجترند
درویش و غنی بنده این خاک در اند
و آنان که غنی ترند، محتاجترند
·
سعدی در این بیت، دیالک تیک
انسان و خدا را به شکل دیالک تیک گدا و توانگر
بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن خدا (توانگر) می داند.
·
سعدی در هر دو اثر اصلی خود بابی را به هر کدام از دو
قطب این دیالک تیک اختصاص داده است.
·
در قاموس سعدی و بعدها حافظ، تضاد
اصلی جامعه فئودالی را تضاد سلطان و درویش و به عبارت دقیقتر، تضاد توانگر و گدا
تشکیل می دهد.
·
این دیالک تیک بر پایه تئوری ثروت سعدی
و حافظ استدلال و اثبات می شود:
·
بنظر آندو ثروت خدا دادی است:
یکی را می دهد صد گونه نعمت
یکی را نان جو آلوده بر خون
با اجازه ی بابا طاهر عریان
یکی را نان جو آلوده بر خون
با اجازه ی بابا طاهر عریان
2
·
در دیالک تیک انسان و خدا، کل بشریت در طبقه کذائی گدا قرار
می گیرد و فرقی میان شاه و گدا، ارباب و رعیت باقی نمی ماند.
·
سعدی برای تکمیل عوامفریبی، حتی قدمی فراتر می گذارد و
ادعا می کند که غنی تران گداتران و محتاجترانند.
·
این وجه مشترک همه ایدئولوگ های همه طبقات واپسین است که
برای حفظ و تحکیم تضادهای طبقاتی واقعی در جامعه به انکار آن در دیالک تیک انسان و خدا می پردازند، شاه را با گدا برابر
جا می زنند، تا نابرابری شاه و توده را بتون ریزی و تحکیم کنند.
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدائی به شاهی مقابل نشیند.
گدائی به شاهی مقابل نشیند.
3
آنگه مرا گفت:
«از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان،
خاطری همراه من کنند که از دشمنی صعب، اندیشناکم.
گفتمش:
« بر رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»
آنگه مرا گفت:
«از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان،
خاطری همراه من کنند که از دشمنی صعب، اندیشناکم.
گفتمش:
« بر رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»
·
نقش اصلی سعدی اکنون آشکار می گردد:
·
عالت عضو طبقه حاکمه یعنی سلطان از سعدی می خواهد که
خاطری همراه او کند و راه نجاتی نشانش دهد.
·
سعدی هم بلافاصله رهنمود می دهد.
·
سعدی اما ضمنا زهر ایدئولوژیکی ـ فئودالی خود را به کام
خواننده و شنونده حکایات خویش می ریزد:
·
طریق و ترفند عوامفریبی ردخور ندارد.
·
فقط باید به تحلیل دیالک تیکی جملات و یا ابیات سعدی و
امثالهم همت گماشت:
4
از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان،
از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان،
خاطری
همراه من کنند که از دشمنی صعب، اندیشناکم.
·
سعدی از زبان سلطانی ستمگر دیالک تیک اصلی جامعه فئودالی
را، یعنی دیالک تیک سلطان و درویش را وارونه می سازد.
·
منظور از وارونه سازی دیالک تیک سلطان و درویش چیست؟
·
دیالک تیک سلطان و درویش و یا توانگر و گدا همانطور که
گفته شد، بسط و تعمیم دیالک تیک خدا و انسان است و در این دیالک تیک نقش تعیین
کننده از آن خدا (سلطان و یا توانگر) است.
·
سلطان اما بر همت درویشان دخیل می بندد و التماس دعا دارد.
·
این به معنی وابستگی ظل الله (سایه و قرینه و نماینده
خدا در زمین) به گدا و درویش و بینوا ست.
·
این به معنی وارونه سازی دیالک تیک توانگر و گدا ست.
·
شعبده و ترفند را باش:
·
وارونه سازی دیالک تیک توانگر و گدا در حرف، برای حفظ و
تحکیم آن در عمل!
5
·
سعدی در این حکم، دیالک تیک
فراز و فرود را به شکل دیالک تیک سلطان و درویش
بسط و تعمیم می دهد و استثنائا نقش تعیین کننده را از آن فرود (درویش) می داند و
حتی گامی فراتر می گذارد، خود را درویش جا می زند، سلطان بی انصاف را به التماس
دعا وامی دارد و از صداقت و همت دراویش دم می زند.
·
ملک ابله عرب از دشمنی صعب در هراس
است، التماس دعا دارد و راه حلی می طلبد.
6
گفتمش:
« بر رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»
گفتمش:
« بر رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»
·
اگر حکیم دیگری، به جای سعدی بود، حیله ای برای کشتن دشمن صعب ملک می اندیشید و
یا راهی برای بر قراری صلح پیشنهاد می کرد، ولی سعدی راه حلی استراتژیک ارائه می
دهد که از ژرف اندیشی بی نظیر او، از شم تیز او و از درک تضاد اصلی جامعه فئودالی
سرچشمه می گیرد.
·
رهنمود استراتژیک سعدی برای ملک بی انصاف صریح و روشن
است:
«بر
رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی، زحمت نبینی!»
·
فرمولبندی سعدی را زیر ذره بین تحلیل بگذاریم و به
تماشای تپش پر شور مفاهیم بنشینیم:
مفاهیم
ملک و رعیت، ضعیف و قوی، رحمت و زحمت.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر