برزین آذرمهر
·
دريا
·
به هم بر آمد و
·
شد آسمان کبود
·
کوه دريده تن
·
ـ يکريز و بی امان ـ
·
تا صبح نعره زد
·
پيچيد همچو مار
·
از درد زايمان
·
در گرگ و ميش صبح
·
خفخند خشک باد
·
خنجی کشيد به چهره ی مخمور آسمان:
·
«هه، هه،
·
نگاه کن،
·
با آن همه مرارت و
·
بی تابی و
·
خروش
·
و آن بانگ شادمانه و
·
گلبانگ نوش نوش،
·
زایيده
·
کوه،
·
موش!»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر