چقدر کلمات معصوم اند
نیما امام
جمعه (کوهبنانی)
(الف میم شیری)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
مسعود بهبودی
مهر
مازانی
کسی
را
که رهبری ملتی
را که فاشیسم هیتلری را به زانو در آورد به عهده داشته ، همطراز هیتلر کرده اند.
امروز با اسم رمز استالین زدائی ده ها نشریه رنگارنگ در ایران که از قضا اصلاح
طلب و طرفدار دموکراسی هم هستند با
دفاع
علنی از تاچریسم
هر گونه گفتمان عدالت طلبی و هر آنچه که بوی کمونیسم بدهد را خفه می کنند.
در این میان یکباره شما با دیدن دو مقاله در مجله هفته و اخبار روز که مخاطب آن بیشتر چپ دموکرات شده است تا به آنها دستاوردهای این جنبش عظیم را یاد آوری کند تا شاید کمتر از گذشته خود شرمنده باشند شما را اینقدر آشفته کرده که حتی به دنبال دلیل انتشار این مقاله در اخبار روز می گردید .
در این میان یکباره شما با دیدن دو مقاله در مجله هفته و اخبار روز که مخاطب آن بیشتر چپ دموکرات شده است تا به آنها دستاوردهای این جنبش عظیم را یاد آوری کند تا شاید کمتر از گذشته خود شرمنده باشند شما را اینقدر آشفته کرده که حتی به دنبال دلیل انتشار این مقاله در اخبار روز می گردید .
1
کسی
را
که رهبری ملتی
را که فاشیسم هیتلری را به زانو در آورد به عهده داشته ،
همتراز هیتلر کرده اند.
·
خوب.
·
چرا و به چه دلیل؟
·
چرا لنین را همتراز با هیتلر
قلمداد نمی کنند؟
2
·
دلیل این این کرد و کار تشابهات چه بسا فرمال و
صوری میان شخصیت های مورد نظر است.
·
استالین و هیتلر بلحاظ فرم رفتار و کرد و کار در رابطه ها توده ها تشابهاتی دارند و همین تشابهات امکان مقایسه آنها
را فراهم می آورد.
·
آنچه که در این میان، ناگفته می
ماند، این حقیقت امر تعیین کننده است که در دیالک تیک فرم و محتوا نقش تعیین کننده
از آن محتوا ست و نه فرم.
·
البته بی آنکه فرم، نقش هیچ واره
داشته باشد.
3
·
برای خلع سلاح طبقات اجتماعی ارتجاعی،
طرفداران حقیقت عینی و حقیقت تاریخی باید ضمن خاطرنشان گشتن این حقیقت امر دیالک
تیکی، از ایرادات فرمال در احزاب استالینیستی (در زر ورق احزاب کمونیستی) انتقاد
عینی و علمی به عمل آورند.
·
فقط در آن صورت، دیگر کسی نمی
تواند میان شخصیت ها و یا اعمال با محتوهای متضاد علامت تساوی بگذارد و یکسان جا
بزند.
4
·
ضمنا همانطور که ذکرش رفت، عناصر
مهمی از فلسفه بورژوائی واپسین در استالینیسم وجود داشته و همچنان و هنوز وجود
دارد.
·
این عناصر ایدئولوژیکی بیگانه با مارکسیسم
ـ لنینیسم باید کشف و نقد و نفی شوند.
·
(یادآور باید شد که استالینیسم را نه زلزله و
توفان و آتش فشان و امامان جمعه، بلکه اغلب احزاب موسوم به کمونیست نمایندگی کرده
اند و کماکان نمایندگی می کنند، البته بی نام استالین و چه بسا در لفافه
استالینیسم زدائی کذائی.
·
توفانیسم و امام جمعه ئیسم بسان
تروتسکیسم و غیره دکاکین بی محتوائی هستند که حول خود می چرخند.
·
برای این دو دسته، استالین و
تروتسکی و این و آن بهانه اند.)
5
امروز با اسم رمز
استالین زدائی ده ها نشریه رنگارنگ
در ایران که از قضا اصلاح طلب
و طرفدار دموکراسی هم هستند با دفاع علنی از تاچریسم هر گونه گفتمان عدالت طلبی
و
هر آنچه که بوی کمونیسم بدهد را
خفه می کنند.
·
فرض کنیم که شما مخبر صادقید و
واقعا هم هم و غم اصلی طبقه حاکمه استالین زدائی است.
·
حتی در این صورت، استالین زدائی بهانه
ای صوری خواهد بود برای اشاعه به قول شما تاچریسم و برای مبارزه بر ضد کمونیسم.
·
در این صورت سه عیب اساسی وارد بینش
و خط مشی شما می شود:
الف
·
شما در این صورت، در بهترین حالت بر ضد بهانه ای
لشکرکشی می کنید و همه انرژی و نیروی ناچیز خود را برای قلع و قمع بهانه ای حیف و
میل می سازید.
·
حتی اگر شما در این «مبارزه» بر ضد
بهانه پیروز شوید و حریفان شما از استالین به توصیه امام تان «اعاده حیثیت» و بسان
شما به تجلیل از آن بپردازند، چیز بدرد بخوری عاید شما نخواهد شد.
ب
·
ایراد بینشی و عملی دوم شما این است که تمام
انرژی و نیروی خود را برای دفاع از گذشته تلف می کنید:
·
برای دفاع از شخص استالین به بهانه
دفاع از سوسیالیسم و دستاوردهای طبقه کارگر.
·
امام جمعه بسان بت پرستی
استالین را حتی حی و حاضر جا می زند.
·
شما بدین طریق، خصلت ارتجاعی نگرش
خود را ماستمالی می کنید.
·
حدود صد سال به چرخش چشمی نفی
انتزاعی می شود.
·
اما همین شخص بر پوزه کسانی که قصد
تحلیل عینی و علمی و تجربی آثار مثلا بهرنگی را در 40 سال پیش دارند، پوزه بند می زند
و اعلام می دارد که گذشته را به حال خود
بگذارید و به آینده بیاندیشید.
·
این به معنی داشتن موضعی ارتجاعی و
پراگماتیستی است و هر دو با روح مارکسیسم ـ لنینیسم بیگانه اند.
ت
·
ایراد بینشی و عملی سوم شما همان ایراد دیرآشنا
ست که از فقر فلسفه شما ریشه می گیرد:
·
میدان نبرد را برای شما دشمن تعیین
می کند و نه خودتان.
·
دشمن به شبح استالین می تازد و شما
با تمام نیرو و انرژی برای دفاع از شبح وارد میدان می شوید.
·
کرد و کار اصلی شما همین است:
·
جست و جوی بی امان نگاه چپی به
استالین در جائی و هارت و پورت گوشخراش بطرزی باسمه ای، بدوی و بی محتوا از سوی شما.
·
درج مطلبی از تروتسکیستی در جائی و
اخطار و تطمیع و تهدید ناشر بی خبر بخت برگشته.
·
در عین حال انتشار بی وقفه
لاطائلات تروتسکیست های بین المللی و وطنی به سرکردگی وود و ماضی یار راضی.
·
وقتی گفته می شود که دو دکه
استالینیستی و تروتسکیستی شعبده بازاری بیش نیستند، به همین دلیل است:
·
یکی دیگری را مشروط می سازد.
·
وجود یکی بدون دیگری بی معنی می
نماید و زاید می گردد.
6
در این میان یکباره شما با دیدن دو مقاله در مجله هفته و اخبار روز که مخاطب آن
در این میان یکباره شما با دیدن دو مقاله در مجله هفته و اخبار روز که مخاطب آن
بیشتر
چپ دموکرات شده است تا به آنها دستاوردهای این جنبش
عظیم را یاد
آوری کند
تا شاید کمتر از گذشته خود شرمنده باشند شما را اینقدر آشفته کرده
که حتی به دنبال
دلیل انتشار این مقاله در اخبار روز می گردید .
بخش
اعظم نوشته نیما یاد آوری آن دستاوردهای عظیمی است که بخش بزرگی از آن
در دوران استالین اتفاق افتاده و یا
افشا و زیر علامت سؤال بردن دروغ هائی است
که در رابطه با آن دوران میلیون ها بار تکرار
شده .
شما
با کجای آن مشکل دارید؟
·
اولا در اخبار روز نه مقاله، بلکه
کامنتی در مقصر قلمداد کردن لینن در زمینه «کرونشتات» منتشر شده بود.
·
حیرت من از این لحاظ بود که برای این
کامنت نه دلیلی وجود داشت و نه کامنت کمترین ربطی به مطلب داشت.
·
همین چند روز پیش حریف دست و پا
چلفت دیگری کامنت شلخته ای بر مطلبی از قراگوزلو با همین محتوا نوشته بود.
7
·
ثانیا کدام دفاع تئوریک از «دستاوردهای این جنبش
عظیم» بوسیله امام جمعه صورت
گرفته است؟
·
نامه امام جمعه همچنان و هنوز در
همین مجله هفته هست.
·
لب این نامه این است که مقصر در موارد
معینی لنین بوده و نه استالین.
·
دفاع از دستاوردی در کار نیست.
·
طرف اصلا حرف زدن بلد نیست، چه
برسد به دفاع تئوریک از چیزی.
· هنر امام جمعه ها ریختن آبروی حتی
استالین و استالینیسم است، چه برسد به آبروی سوسیالیسم و کمونیسم.
·
سطح آگاهی حضرات همه از دم در حد
قصه های ملا نصرالدین است.
·
شما شاید باسواد ترین فرد در این
جمع باشید.
8
و
یا افشا و زیر علامت سؤال بردن دروغ هائی است که در رابطه با آن دوران میلیون ها بار تکرار
شده .
شما
با کجای آن مشکل دارید؟
·
این دروغ های «میلیون ها بار تکرار
شده» که امام جمعه های رنگارنگ افشا می کنند، مشخصا از چه قرارند؟
·
مطمئنید که امام جمعه ها تا دیروز
از همین «دروغ ها» دفاع نکرده اند و امروز به افشای شادمانه آنها برخاسته اند، چون
ظاهرا بنا بر تحقیقاتی معلوم شده که بدست لنین صورت گرفته اند؟
·
وقتی ما پراگماتیسم را یکی از
مشخصات اصلی استالینیسم تلقی می کنیم، به همین دلیل است:
·
حقیقت در قاموس امپریالیسم، استالینیسم و امام
جمعه ها عینیت ندارد.
·
حقیقت آن چیزی است که سودمند افتد.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفدر رابطه با توده ها
درست است.
با پوزش
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفخیلی ممنون.
پاسخحذفاز اینهمه الطاف امامانه.
بردارید مثل افراد با فرهنگ و متمدن نظرات مسعود بهبودی را نقد کنید و در روند تحلیل به ماهیت ایشان هم پی ببرید.
فحاشی را بگذارید برای لومپن ها، لات ها و چاقوکش ها.
کامنت های مبتنی بر فحاشی را شما هم به جای ما باشید حذف می کنید.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفایبیش شیری ارجمند.
پاسخحذفحریفی به نام مهر مازانی از کامنتگذاری زیر نامه امام جمعه ای، خواسته بود که راجع به نامه امام جمعه ابراز نظر تحلیلی کند.
او هم به خواست ایشان جواب مثبت داده اند.
جنایتی که مرتکب نشده اند.
اگر شما با نظرات ایشان مخالفید، بسان ایشان حق دارید که نظرات شان را متمدنانه تحلیل کنید:
جوانب درست آنها را تأیید و جوانب نادرست آنها را رد کنید تا عقلای زمانه تان ارشاد شوند.
مطالب ما را شاید 5 نفر نخوانند.
ما برای خودمان می نویسیم.
از این بابت نگران نباشید.
مسعود بهبودی اصلا با شما کار نداشته.
ایشان نامه امام جمعه را بطور عینی تحلیل کرده اند.
شاید هم اشتباهاتی در استنباطات خود داشته باشند.
حقیقت عینی که درا نحصار کسی نیست تا پیامبرانه ابلاغ کند.
حقیقت عینی در تضارب فکری کشف می شود.
و چه بهتر از این.
شین میم شین از خیلی ها مطلب منتشر کرده است.
مثل بقیه، مثل همه.
از ائمه اطهار هم نیست.
همه که مثل بعضی ها نیستند تا معصوم مطلق باشند.
شین میم شین از یادآوری حماقت های خود هر لحظه و هر روز شرم می کند و سعی در تجدید نظر به عمل می آورد.
ممنون شین میم شین محترم!
پاسخحذفآقای بهبودی مسئله را بجایی رسانده اند که ربطی به «تحلیل و بررسی» ندارد.
به همین سبب، من بطور کلی کاری به درستی یا نادرستی تحلیل و بررسی ها نه در این مورد و نه در موارد دیگر ندارم ، کار خودم را می کنم و همواره منتظر نقد هستم.
من شخصا از منتقد بیزار نیستم و منتقدان را به این دلیل روشن (حداقل برای خودم) که مرا به تفکر، اندیشه و جستجو وامی دارد، آموزگاران خود تلقی می کنم.
در «کامنت» مجله هفته هم قبلا نوشتم: نه خود و نه هیچکس دیگر را حقیقت مطلق نمی پندارم و به معصومیت هم اعتقاد ندارم.
من با اتهام زنی و پرونده سازی علیه افراد مخالفم و مشکل دارم.
آقای بهبود علیه ما چندین بار اقامه دعوی کرد. ابتدا به این حزب و آن حزب منتسب دانست، سپس، بعنوان کسی که «نوچه» داریم، معرفی کرد، دست آخر به فحاشی متهم کرد. این کارها یعنی چه؟ آیا نامی غیر از پرونده سازی دارد؟!
این کارها چه ربطی به تحلیل و بررسی دارند؟
از گفته شما چنین برمی آید که آقای بهبودی با سفارش شخصی بنام مهر مازانی به پرونده سازی علیه ما دست زده.
فرض کنید من اصلا رهبر مثلا حزب باد هستم. «تو» با نظرم کار داشته باش، آن را به لجن بکش و هر بلایی می خواهی بسرش بیاور. چه کار به وابستگی حزبی من داری؟ چرا پرونده سازی می کنی؟ مسئله اینجاست.
بلی، می فهمم که شما برای خودتان می نویسد و از دیگران هم مطلب منتشر می کنید، اما لزوما باید به اینگونه موارد اتهام زنی، پرونده سازی، فحاشی و غیره در مطالب دیگران دقت بکنید. برای اینکه نمی دانید چه کسی در چه مکان و موقعیتی قرار دارد.
خیلی ممنون
پاسخحذف