پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
3
فونکسیون نئوهگلیانیسم
ویلهلم ویندلباند (1848 ـ 1915)
فیلسوف، استاد دانشگاه آلمانی
نماینده نئوکانتیانیسم و فلسفه ارزش
از مؤسسین نئوهگلیانیسم
·
نئوهگلیانیسم ـ به قول ویندل باند، یکی از
مؤسسین نئوهگلیانیسم ـ برای ارضای «عطش جهان بینی» مردم بود.
1
·
عطش جهان بینی ئی که در نتیجه بحران اقتصادی،
سیاسی و ایدئولوژیکی بورژوازی امپریالیستی آلمان پدید آمده بود.
2
·
نئوهگلیانیسم برای نیل به این هدف می کوشید تا
به نام هگل، «ترکیبی» از کلیه جریانات فلسفه امپریالیستی در فاصله دو جنگ جهانی
اول و دوم بر بنیان مسئله گذاری های فلسفه حیات پدید آورد.
· (منظور
از مسئله گذاری، فرمولبندی مسائل فلسفی ـ علمی است. مترجم)
·
مراجعه کنید به فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم
آلمانی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
3
·
در این تمایل نئوهگلیانیسم به آشتی دادن و
«وساطت» میان همه جریانات فلسفی بورژوائی مختلف، توهمات زیر بورژوازی میانه رو
آلمان تبیین می یافت:
الف
·
بورژوازی میانه رو آلمان اولا در صدد برقراری صلح طبقاتی در جامعه شقه
شقه شده از تضادهای آشتی ناپذیر بود.
ب
·
ثانیا در پی تحکیم دموکراسی در حال زوال
بورژوائی در عصر امپریالیسم بود.
ت
·
ثالثا به فکر سد کردن بحران عمومی پیشرونده
بود.
پ
·
تمایلات نئوهگلیانیستی به «صلح» و آشتی میان
جریانات فلسفی بورژوائی مختلف از سوی دیگر، بیانگر تلاش بورژوازی در جهت تشکیل
جبهه ایدئولوژیکی واحد بر ضد طبقه کارگر آلمان بود که روز به روز نیرومندتر وارد
میدان مبارزه طبقاتی می شد.
ث
· از سوی دیگر در جهت سازماندهی دفاع مشترک در
قبال مارکسیسم انقلابی بود که ببرکت فعالیت حزب کمونیست آلمان ـ بمثابه اولین
گردان پیکار مارکسیستی ـ لنینیستی پرولتاریای آلمان ـ نفوذ روزافزونی کسب کرده
بود.
4
·
بدین طریق، آنتی مارکسیسم (مارکسیسم ستیزی) به
عنصر ماهوی نئوهگلیانیسم بدل می شود.
5
کارل کورش
(1886 ـ 1961)
از
رویزیونیست ها و آنتی مارکسیست های آلمانی
متکی بر
نئوهگلیانیسم
·
رویزیونیست ها و آنتی مارکسیست های آلمانی با
تکیه بر نئوهگلیانیسم (کونوف، کارل کورش) می کوشند تا زیراب آموزش یکپارچه و بسته
مارکس و انگلس را بزنند.
هاینریش
کونوف (1862 ـ 1936)
استاد مدارس
عالی
سیاستمدار
حزب سوسیال ـ دموکرات، تئوریسین مارکسیستی
از رویزیونیست
ها و آنتی مارکسیست های آلمانی
متکی بر
نئوهگلیانیسم
·
اهداف آنها به شرح زیر بوده است:
الف
·
تنزل دادن مارکسیسم به تداوم تئوریکی توسعه
فلسفی از کانت تا هگل.
ب
·
دمساز کردن مارکسیسم با آموزش بطور
کانتیانیستی تفسیر شده ی هگل.
ت
·
تهی کردن مارکسیسم از خصلت انقلابی ـ پرولتری
اش.
6
·
نئوهگلیانیسم با نزدیکی جستن به فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم
آلمانی)، فونکسیون تدارک ایدئولوژی فاشیسم را به عهده می گیرد.
7
جیووانی
جنتیله (1875 ـ 1944)
فیلسوف ایتالیائی
سیاستمدار،
مدیر فرهنگ
نماینده نئوایدئالیسم
از روشنفکران
سرشناس فاشیسم
·
با برقراری حاکمیت فاشیسم در آلمان، نئوهگلیانیسم
تا حد بی معنائی تنزل می یابد و از یادها می رود و در ایتالیا بوسیله جیووانی جنتیله،
در فرم مخدوشی وارد ایدئولوژی حزبی فاشیسم می شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر