سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
شاعر
·
وقتی که چتر ترس
گشوده است، روی شهر
·
و دلهره است، آنکه
به در می زند مدام،
·
ـ نازکتراشخورده
ترین طبع آدمی،
·
شاعر ـ
·
آئینه ی وجود چه
تصویر افکند؟
·
از خیل زندگان،
·
وقتی گرسنگی است
که فریاد می کشد:
· «مادر، من نان می خواهم»،
· شاعر
·
ـ گرسنه روحترین
گرسنگان ـ
·
در کوچه های فقر
چه بانگی برآورد؟
·
وقتی که بوسه،
مزه ی باروت می دهد
·
و جنگ، جنگ، جنگ
·
سیراب می کند
مزارع بی ماهتاب را
·
از جویبار خون،
·
شاعر که جنگجوی
ترین فرد آدمی است،
·
چه جنگی به پا
کند؟
·
وقتی که دست
خسته ی آزادی
·
روز نجات را
·
خط می کشد هماره
به دیوار حبس خویش
·
شاعر
·
ـ آزادترخلایق ـ
·
باید چه حک کند
· بر گرده زمان؟
·
ای دوست داشتن،
·
پنهان ترین بهار،
·
آتش بکش، زبانه
بکش، گل کن عاقبت!
·
باشد به بوی تو،
·
بار دگر
صبورترین مرغ این جهان
·
آواز برکند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر