۱۳۹۲ خرداد ۱۵, چهارشنبه

دختران بعد از «انقلاب» (2)

شعری از هما وثوقی
سرچشمه:
نوید نو
با ویرایشی از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·       آتش!
·       یادش به خیر!

·       چه شب ها که از ترس آویزان شدن از یک تار موی شعله ور در جهنم، خواب بر کودکی ها ی مان حرام شد!
·       چه روزها که از ترس ماشین های کمیته، نفس «زن بودن» در گلوی مان حبس شد و کوچه های بلوغ را تند تند دویدیم
    
·       ما نسل ترس ایم
·       زاده ی ترس ایم
·       هم خواب ترس ایم  

·       ترس، تعریف تمام آنچه بود که از «زن بودن» مان می دانستیم
·       و آتش، پاسخ تمام سؤال هایی که جرات نکردیم، بپرسیم
·        
·       چقـــــــــــــــــدر آرزو داشتیم، پسر باشیم، تا ما هم با دوچرخه به مدرسه برویم
·       تا ما هم کلاه سرمان کنیم
 
·       تا حق داشته باشیم، بخندیم با صدای بلند
·       بدویم و بازی کنیم بی آنکه مانتوی بلندمان در دست و پای مان بپیچد و زمین بخوریم
·        
·       تا حق داشته باشیم کفش سفید بپوشیم
·       لباس های رنگی به تن کنیم

·       تا حق داشته باشیم کودکی کنیم
     
·       ما بزرگ شدیم
·       خیلی زود بزرگ شدیم
·       زودتر از آنکه وقتش باشد.

·       سرهای زنانگی مان زیر سنگینی چادر ها خم شد
·       و برجستگی هامان در قوز پشت مان پنهان
      
·       ترس، گناه، آتش، ابلیس
·       چقدر «زن بودن» پرمعنا بود برای مان!
·       هر چه زنانگی ما زشت تر، مردانگی مردها جذاب تر 
·        
·       زن معنای نباید ها و نا ممکن ها و نا هنجارها
·       و مرد معنای باید ها و ممکن ها و هنجار ها
       
·       ما دختران زنانگی های ممنوعه ایم
·       ما وزن حجاب را خوب می فهمیم
·       ما کف زدن های دو انگشتی را خوب یادمان هست
·       و جشن تکلیف هایی که همیشه روی دوش مان سنگینی می کرد.

      

·       اسطوره ی زندگی ما اوشین سانسور شده ی زحمتکش بود
·       و هانیکویی که با چتری های روی پیشانی اش، همیشه از پدرش ـ کوجیرو ـ می ترسید.


        
·       ما بزرگ شدیم
·       جنگ تمام شد
·       پدرهایی که زنده ماندند، به جنگ زندگی رفتند
·       مادر ها از پدر ها مردتر شدند.
·        
·       گوگوش و هایده از ویدئو های ممنوعه بیرون آمدند 
·       و ما هنوز منتظر بودیم، صاعقه ای بزند و خشک شان کند!

·       اما خیلی زود فهمیدیم صاعقه، زنانگی ما را خشک کرده!

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر