جهان را
می توان ساخت، انسان را اما نه!
حمید
اقائی
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
حمید
اقائی
هدف من از این یادداشت تأکید بر این بود که هیچ
مکتبی ادعای ساختن و تربیت انسان را نمی تواند و (بنظر من) نباید داشته باشد.
این مسئولیت در درجه اول متوجه خود انسان است.
و اگر در فرمولبندی آن موفق نبوده ام، ایرادی به
جوهر این پیام نیست بلکه به بضاعت من باز میگردد.
تیتر یادداشت را نیز به این علت انتخاب کردم و از فعل "نمی توان" استفاده نمودم که نشان دهم که اراده گرایی در این راه ممکن است به نتایج هولناکی بینجامد.
البته بسیار طبیعی است که انسان در پروسه "حیات و کار" دائما خود را تغییر می دهد و می سازد. اما بقول هانا آرنت این شرایط انسانی است که پروسه رشد و تکامل انسان را شکل می بخشد و معنا می دهد.
تیتر یادداشت را نیز به این علت انتخاب کردم و از فعل "نمی توان" استفاده نمودم که نشان دهم که اراده گرایی در این راه ممکن است به نتایج هولناکی بینجامد.
البته بسیار طبیعی است که انسان در پروسه "حیات و کار" دائما خود را تغییر می دهد و می سازد. اما بقول هانا آرنت این شرایط انسانی است که پروسه رشد و تکامل انسان را شکل می بخشد و معنا می دهد.
پروسه ای که مسئول اصلی آن فقط و فقط خودِ انسان
است.
موفق باشید
موفق باشید
مسعود بهبودی
·
خیلی
ممنون
·
اجازه
بدهید همین نوشته شما را مورد تأمل قرار دهیم:
حمید آقائی
هدف من از این یادداشت تأکید بر این بود که هیچ
مکتبی ادعای ساختن و تربیت انسان را نمی تواند و (بنظر من) نباید داشته باشد.
·
ظاهرا در
کشور ما سخنگویان به تنها چیزی که توجه ندارند، آجرهای اولیه سخن بطور کلی اند که
مفاهیم نام دارند.
·
ادعا به
چه معنی است؟
· ادعا به حکمی اطلاق می شود که به عنوان حکم حقیقی
و یا به عنوان حکم منطقی معتبر برای عموم و معتبر در همه جا مطرح می شود، ولی
حقیقت آن و یا همه جا صادق بودن آن هنوز اثبات نشده است.
1
·
این بدان
معنی است که هر مکتبی و هر کسی می تواند هر ادعائی را نمایندگی کند.
·
درست به
همین دلیل حکم اول شما درست نیست.
2
· وقتی هادی غفاری و نه فقط او، ادعا می کند که می
خواهد جهان را «با منطق مسلمان کند»، چرا نباید مکتب مفروضی «ادعای ساختن و تربیت
انسان را» نتواند بکند و بدتر از آن نباید بکند؟
3
·
اگر
ادعای شما مبنی بر نهی از «ساختن انسان» را به ترفندی بپذیریم، نهی از «تربیت
انسان» را به هیچ ترفندی نمی توان پذیرفت.
·
بویژه در
زمانه ای که بنی بشر وحشی ترین و درنده ترین ددان را با موفقیت تربیت می کند.
·
انسان که
بالاخره هر چی باشد، تربیت ناپذیرتر از ببر و پلنگ و فیل و نهنگ که نیست.
4
و (بنظر من) نباید داشته باشد.
·
شما
مخاطب خود را مرتب نهی از ولونتاریسم (اراده گرائی) می کنید.
·
ولی در
سنت رطب خوار قهاری بسان ولونتاریستی رفتار می کنید و مرتب امر به معروف و نهی از
منکر می کنید.
حمید آقائی
این مسئولیت در درجه اول متوجه خود انسان است.
1
·
کدام
مسئولیت؟
·
ساختن و
یا تربیت انسان؟
·
مگر مکتب
ها متشکل از انسان ها نیستند؟
·
اگر
مسئولیت ساختن و تربیت انسان به عهده انسان است، چرا مکتب باید از ساختن و تربیت انسان
نهی شود؟
2
·
شاید
منظور شما این باشد که هر کس باید خودش را بسازد و یا تربیت کند.
·
اگر
منظورتان این باشد، محتوای نظرتان آیا ایدئالیزه کردن فرد انسانی نیست؟
3
· این حکم شما در این صورت، آیا به معنی «خواستن
توانستن است!» نیست؟
4
·
«خواستن
توانستن است!» آیا به معنی اولترا ولونتاریسم (اراده گرائی افراطی) نیست؟
حمید
اقائی
و اگر در فرمولبندی آن موفق نبوده ام، ایرادی به
جوهر این پیام نیست بلکه به بضاعت من باز می گردد.
1
· به چه دلیل به این یقین مطلق رسیده اید که ایرادی
در جوهر نظر شما وجود ندارد؟
2
· کسی که نمی تواند منظور خود را بلحاظ فرم (بطور صوری) دقیق و درست فرمولبندی
کند، چرا و به چه دلیل باید از صحت مطلق محتوای نظر خود مطمئن باشد؟
3
· علاوه بر این، چرا و به چه دلیل باید خود را
پیامبر تصور کند و به بنی بشر در اقصا نقاط جهان پیام بفرستد؟
حمید
اقائی
تیتر یادداشت را نیز به این علت انتخاب کردم و از
فعل "نمی توان" استفاده نمودم که نشان دهم که اراده گرایی در این راه
ممکن است به نتایج هولناکی بینجامد.
· خودتان ملتفت محتوای حرف های خود هستید؟
1
· با فعل «نمی توان»، چگونه می توان نهی از اراده
گرائی کرد؟
2
· علاوه بر این، با فعل «نمی توان» چگونه می توان از
«نتایج هولناک» هشدار داد؟
حمید
اقائی
البته بسیار طبیعی است که انسان در پروسه
"حیات و کار" دائما خود را تغییر می دهد و می سازد.
·
این نظر
شما بیانگر حقیقت عینی نیست.
·
بلکه
بیانگر حقیقت مثله، مخدوش و نیم بند است و لذا درست نیست.
·
شما با
اضافه کردن مفهوم «حیات»، نسبیتی را وارد نقش تحول بخش «کار» می کنید.
·
معلوم
نیست که حیات را از کجا صید کرده اید؟
·
از مکتب
ویتالیسم؟
1
· اگر «بسیار طبیعی» بود که هر موجود زنده در «روند حیات» خود، دائما
خود را تغییر دهد و علاوه بر آن بسازد، دیری بود که با طبیعت و جهان دیگری روبرو
بودیم.
2
·
حیات فی
نفسه نمی تواند به تغییر مدام چیزی و یا کسی منجر شود.
·
حیات پیش
شرط موجودیت هر موجود زنده است و نه شرط توسعه و تکامل مادی و معنوی او.
·
خیلی از
حشرات شاید قدمت میلیون ها ساله داشته باشند ولی هنوز نه خود را ساخته اند و نه بلحاظ
ماهوی تغییر داده اند.
3
·
این حکم
شما مبنی بر این است که «زیستن توانستن است!» که با تجارب بشری انطباق ندارد و لذا
نادرست است.
·
شما
حقایق عینی را تحریف می کنید.
هانا آرنت
حمید
اقائی
اما بقول هانا آرنت این شرایط انسانی است که
پروسه رشد و تکامل انسان را شکل می بخشد و معنا می دهد.
1
· مطمئن اید که هانا دقیقا همین ادعا را کرده است؟
2
· منظور هانا از مفهوم «شرایط انسانی» مشخصا چیست؟
3
· این ادعا که «شرایط انسانی به روند رشد و تکامل
انسان شکل می دهد» مشخصا به چه معنی است؟
4
· می شود با مثال ناقابلی منظور هانا را توضیح
دهید؟
5
· شکل دادن به روند رشد و تکامل انسان هنوز چیزی
نیست، مسئله معنا دادن به روند رشد و تکامل انسان است؟
حمید
اقائی
پروسه ای که مسئول اصلی آن فقط و فقط خودِ انسان
است.
· این کلمه قصار هم از هانا ست و یا از خود شما ست؟
1
· مگر هانا نگفته بود، « این شرایط انسانی است که
پروسه رشد و تکامل انسان را شکل می بخشد و معنا می دهد»؟
2
· شرایط انسانی ثقیل التعریف هر چه باشد، روندی
عینی است و قبل از انسان و مستقل از انسان وجود دارد.
3
· اگر چنین باشد، چگونه می توان گفت که «مسئول اصلی
فقط و فقط خود انسان» است، پس شرایط
انسانی کذائی هانا چه می شود؟
4
·
علاوه بر
این، اعلام کردن فرد انسانی به عنوان مسئول اصلی پروسه ساختن و تربیت خود (خودپروری)
آیا به معنی نمایندگی اراده گرائی نیست ؟
·
آیا به
معنی نمایندگی تز «خواستن، توانستن است!» نیست؟
·
این ادعا
اصلا و بنا بر تجربه هر کسی درست است؟
·
آیا
واقعا فقط و فقط خود هر کس مسئول پروسه رشد و تکامل خویش است؟
·
کودکی که
در خانواده فقیری به دنیا می آید و از کودکی به جای مدرسه رفتن، قالی می بافد، خود
خودش مسئول رشد و تکامل خویش است؟
·
درست به
همان سان که فئودال زاده ای و یا بورژوا زاده ای؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر