احسان طبری
(1295 ـ 1368)
گفتگوی احسان
طبری و صادق هدایت
مقاله
طبري، بخشي از گفتگوئي است که او در ديداری اتفاقي با صادق هدايت در خيابان هاي
تهران، پس از سرکوب حکومت آذربايجان داشته است.
مقاله
حذف شده طبري از کتاب «خدمت و خيانت روشنفکران»
(با کمي تلخيص)
تحلیلی از
شین میم شین
طبرى
کارنده
درختي باشيم که ديگران ثمر آن را خواهند خورد.
· این شعار طبری نه تنها ساده لوحانه است، بلکه
حاوی انبوهی از ایرادات و معایب نظری و اسلوبی است.
· چرا و به چه دلیل؟
1
کارنده
درختي باشيم که ديگران ثمر آن را خواهند خورد.
· این شعار قبل از همه بدان معنی است که گویا می
توان کردوکار خیری یافت که برای سوبژکت آن بی ثمر باشد.
· ساختاری هم که طبری برای رهنمود خویش انتخاب کرده،
دال بر همین تصور ایشان است:
· دهقانی درختی می کارد، نه برای اینکه میوه آن را
خود بخورد، بلکه برای اینکه فرزندانش بخورند.
· کارگری به مبارزه سیاسی و روشنفکری به مبارزه
ایدئولوژیکی می پردازد، نه برای اینکه ثمرات مبارزه خود را بچیند، بلکه برای اینکه
نسل بعدی ثمرات آن را درو کنند.
2
· این نشاندهنده عدم درک مقوله فلسفی «کار» از سوی
طبری و امثال بیشمار ایشان است.
· کار ـ صرفنظر از نتیجه نهائی آن ـ برای خود
سوبژکت (کارنده درخت) حاوی منافع (ثمرات) مادی، معنوی، روحی، معرفتی و عاطفی صرفنظرناپذیر
است.
· کار فقط صرف انرژی عضلانی و یا مغزی و خسته کردن تن
و جان خویش نیست.
3
· کار در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت صورت می گیرد.
· دهقان و روفتگر و شاعر و فیلسوف و غیره در روند
کار لحظه به لحظه هم ثمرات مادی و فکری و روحی و عاطفی و روانی کردوکار خویش را
درو می کنند و هم ببرکت کار توسعه جسمی و فکری و روحی می یابند.
4
· تجربه اش دشوار نیست.
· هر شاعری پس از سرودن مصراعی و یا بیتی هم به
لیاقت نوعی ـ انسانی خود، به استعداد خلاق خود وقوف می یابد و چه بسا حتی به
خودستائی برمی خیزد و هم در این زمینه کارآمدتر و خبره تر و پخته تر می شود و
نتیجتا فرم و محتوای اشعار او رشد می کند، بهتر و بهتر می گرددک
· این معنائی جز خوردن ثمرات کار خود ندارد.
5
· اینکه هر کس محصول کار یدی و فکری خود را نشان
این و آن می دهد، نشانه همین رضایت خاطر خارق العاده او از کردوکار خویش است.
· این رضایت خاطر هم نتیجه خوردن ثمرات کردوکار
خویش است و هم دلیلی بر خوردن ثمرات کردوکار خویش.
· فرق هم نمی کند که کسی باشد که لیاقت هنری او را
درک کند و یا نکند، یا حتی اشعارش از گزند روزگار جان سالم بدر ببرد و یا نبرد و
بدست نسل بعید برسد و یا نرسد
6
· بود و نبود غیر نمی تواند مانع کردوکار شاعر شود.
· کردوکار یدی و فکری به نحوی از انحاء به سوبژکت
دیکته می شود:
· سرودن شعر، بنای خانه، جاروب کردن اتاق، حیاط و
خیابان و کوچه و برزن به سوبژکت دیکته می شود تا به ماهیت انسانی ـ نوعی خویش پی
ببرد و از لذتی اصیل حاصله سرمست شود.
7
کارنده
درختي باشيم که ديگران ثمر آن را خواهند خورد.
· طبری جوان مثل خیلی از روشنفکران بی خبر از
واقعیت عینی، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک فرد و جامعه بسط و تعمیم می
دهند و بعد دیوار دوئالیستی نفوذ ناپذیری میان جزء و کل (فرد و جامعه) می کشند تا
بتوانند جزء (فرد) را بصورت ایزوله و مجزا از جامعه (جامعه با دیروز و امروز و
فردایش) برجسته کنند و هندوانه بزرگی زیر بغلش بگذارند.
· این بینش متافیزیکی و غیر علمی بسان نوعی بیماری
مسری در جامعه و جهان اشاعه یافته و در تئوری فاشیستی نخبگان به اوج می رسد.
8
کارنده
درختي باشيم که ديگران ثمر آن را خواهند خورد.
· روشنفکر به همان سان به کار فکری می پردازد که
عمله و بنا و روفتگر و دهقان به کار یدی می پردازند.
· تفاوت ماهوی میان کردوکار آنها وجود ندارد.
· نانوائی که در گرماگرم ظهر تابستان کنار تنور
سوزان عرق ریزان نان می پزد و به مرگ تدریجی تن در می دهد، عمله ای که به خانه
سازی، راهسازی، حفاری و کانال کشی و غیره می پردازد و چه بسا جان بی جانشین خود را در
روند این کردوکار فدا می کند، چرا باید کم ارزش تر از روشنفکری باشد که شعری می
سراید، مطلبی ترجمه می کند، مقاله ای می نویسد، دست به روشنگری می زند؟
· مگر زندان و شکنجه روشنفکر چه فرق اساسی با زندگی
سرشته به زجر جسمی و روحی توده دارد؟
9
کارنده
درختي باشيم که ديگران ثمر آن را خواهند خورد.
· درست به خاطر تبلیغ مداوم همین یاوه ها ست که هر روشنفکر
هپیلی هپوئی افاده به زمین و زمان می فروشد و بر سر توده بی ادعا و بی توقع، شب و
روز منت می گذارد.
· البته حساب طبری جوان از این زباله ها جدا ست.
· ایشان در همین گفتگو با هدایت ضمنا به همین طایفه
و تیپ از روشنفکران نیز اشاره می کنند، ولی نمی دانند که خود نیز در دایره جاذبه
تئوری منحط آنها گیر افتاده اند.
10
کارنده
درختي باشيم که ديگران ثمر آن را خواهند خورد.
· هسته معقول نهفته در این شعار طبری این است که ثمرات
کار نسل ها دست به دست می شوند.
· هر نسل جدید، ضمن گسست از نسل پیشین، ناگزیر به
پیوستی با همان نسل تن در می دهد، یعنی ثمرات کردوکار نسل پیشین را به خدمت می
گیرد و توسعه می دهد:
· به قول طبری ثمرات درختی را که پیشینیان کاشته
اند، می خورد.
· این حقیقت امر در دیالک تیک پیوست و گسست تبیین
می یابد.
· از این نظر، فقط از این نظر می توان به طبری حق
داد.
ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر