۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

سیری در جهان بینی به آذین (18)


7 سال پس از خاموشی به آذین
به قلم رضا نافعی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک رضا نافعی
تحلیلی از شین میم شین 

مولانا
سخت درمانده است امـیر سست   ریش
چون نه  پس  بیند نه پیش از احمقی اش

·       معنی تحت اللفظی:
·       امیر ضعیف النفس (سست بنیاد) دچار بیچارگی خارق العاده ای است.
·       چون نه پشت سر خود را می تواند ببیند و نه جلوی روی خود  را.

1

·       مولانا در این بیت، از موضعگیری سیاسی خود پرده برمی دارد:
·       او هیئت و طبقه حاکمه را در هیئت امیر به تند باد تحقیر می بندد و با توجه به بیت قبلی، عملا به طرفداری از فقرا برمی خیزد.

·       این به احتمال قوی موضع سیاسی و ایدئولوژیکی نطفه های آغازین بورژوازی (طبقه متوسط) و ایدئولوگ های آن در قرون وسطای واپسین بوده است.
·       این مسئله باید در روند تحلیل مثنوی مولوی مورد بررسی عمیقتر قرار گیرد.

2
سخت درمانده است امـیر سست   ریش

·       مولانا امرا را، یعنی هیئت و طبقه حاکمه فئودالی ـ روحانی را سست بنیاد قلمداد می کند.
·       او بیچارگی و استیصال طبقه حاکمه را به دلیل ضعف نفس و سستی بنیاد می داند.

·       اما چرا و به چه دلیل؟

3
چون نه  پس  بیند نه پیش از احمقی اش

·       دلیل مولانا بر سستی بنیاد هیئت و طبقه حاکمه، حماقت آن است که موجب کوری آن می شود:
·       نه پشت سر خود را، یعنی گذشته را می بیند و نه پیش روی خود را، یعنی حال و آینده را.
·       این مفهوم مولانا را می توان به جرئت به معنی بی دورنمائی تاریخی طبقه حاکمه تفسیر کرد.

4
چون نه  پس  بیند نه پیش از احمقی اش

·       اکنون می توان به شناخت ماهیت طبقاتی امرا پی برد:
·       بحران بینشی نمایندگان طبقات واپسین، از بحران اقتصادی آنها سرچشمه می گیرد.

·       طبقات اجتماعی ئی که لب گور ایستاده اند، همیشه دچار سرگیجه اند و قادر به درک حقیقت عینی نیستند.
·       نه از گذشته درس می گیرند و نه دورنمائی تاریخی در پیش رو دارند.

·       دلیل پسیمیسم (بدبینی فلسفی) و نیهلیسم (پوچیگرائی) و مرگ ستائی حضرات همین جا ست.

مولانا
احمقان سرور شدستند و  ز بیم
عاقلان سرها  کشیده در   گلیم

·        معنی تحت اللفظی:
·       طبقه حاکمه از جماعت جاهل تشکیل می یابد، جماعت جاهلی که اهل عقل از آن هراس دارند و سر در گلیم کشیده اند.

·       اما منظور از سر در گلیم کشیدن چیست؟

1
·       سر در گلیم کشیدن، نوعی بازی بوده است:
·       همبازی ها در جایی معین می خوابیدند و گلیمی بر سر خود می کشیدند و یکی دیگر از بازی کنان به نظارت آنها می پرداخت و می دید که کی کجا خوابیده است.
·        بعد خود ناظر نیز دراز می کشید.
·        همبازی های دیگر جاهای خود را تغییر می دادند و دوباره سر در گلیم می کشیدند .
·       بعد ناظر پا می شد و هویت هر کدام از سر در گلیم کشیدگان را بر زبان می راند.
·       اگر تشخیص او درست می بود، سوار آن کس می شد و به جای مقرر حمل می شد و اگر تشخیص او نادرست می بود،  آن کس سوار او می شد و به محل مقرر برده می شد .

2
احمقان سرور شدستند و  ز بیم
عاقلان سرها  کشیده در   گلیم

·       مولانا هیئت حاکمه را، جماعت جاهل می داند که از ترس آنها اهل عقل سر در گلیم کشیده اند.

·       اینجا دیگر از بازی خبری نیست.

·       اینجا سخن از حاکمیت طبقاتی و سرکوب و ستم و بیم و هراس است.

·       منظور مولانا به احتمال قوی، سر در گریبان داشتن عقلا و نشان ندادن چهره واقعی خویش و شاید روی آوردن عقلا به مبارزه مخفی و زیر زمینی باشد.

3

·       در این بیت مولانا، تضاد اهل طریقت و عرفان با طبقه حاکمه و هیئت حاکمه را به هیچ ترفندی نمی توان ندید.
·       موضع اوپوزیسیونی مولانا را نیز به همین سان.
·       از لحن مولانا می توان به برتری فکری، فرهنگی و ایدئولوژیکی اوپوزیسیون بورژوائی آغازین در مقابل بنده داری و فئودالیسم واپسن پی برد.
·       در واکنش حافظ نسبت به کردوکار اهل طریقت و عرفان نیز این مسئله آشکار می گردد.
·       حافظ هم روی هم رفته از موضع ضعف واکنش نشان می دهد.
·       توهین و فحش و تهمت و تحریف از سوی حافظ در حق اهل طریقت و عرفان نشانه ضعف طبقه حاکمه بنده دار و فئودال است.

 رضا نافعی
چای دوم آمد.
نزدیک ظهر بود و هنگام صرف غذا ، اما تو گوئی استاد در جهانی دیگر است.
گفتم لطفا مطلب را دنبال کنید .
نبرد سازمان یافته؟

·       محتوای ابیات مولانا را رضا درست حدس می زنند، ولی ظاهرا قادر به تعیین موضع طبقاتی اهل طریقت و عرفان نیستند.
·       ولی در این زمینه که مبارزه ای جاری است، حق دارند.

·       شاید مفهوم «مبارزه مخفی و زیر زمینی» رساتر و مناسب تر می بود تا مفهوم «مبارزه سازمان یافته.»
·    البته مفهوم «مبارزه سازمان یافته» رضا نیز می تواند همین منظور را برساند. چون فرم مخفی مبارزه نیز بر سازمانیافتگی آن دلالت دارد.    

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر