7 سال پس از خاموشی به
آذین
به قلم رضا
نافعی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
رضا نافعی
تحلیلی از
شین میم شین
مولانا
سخت درمانده است امـیر سست ریش
چون نه پس بیند نه پیش از احمقی اش
·
معنی تحت
اللفظی:
·
امیر
ضعیف النفس (سست بنیاد) دچار بیچارگی خارق العاده ای است.
·
چون نه
پشت سر خود را می تواند ببیند و نه جلوی روی خود را.
1
·
مولانا
در این بیت، از موضعگیری سیاسی خود پرده برمی دارد:
·
او هیئت
و طبقه حاکمه را در هیئت امیر به تند باد تحقیر می بندد و با توجه به بیت قبلی، عملا
به طرفداری از فقرا برمی خیزد.
·
این به
احتمال قوی موضع سیاسی و ایدئولوژیکی نطفه های آغازین بورژوازی (طبقه متوسط) و
ایدئولوگ های آن در قرون وسطای واپسین بوده است.
·
این
مسئله باید در روند تحلیل مثنوی مولوی مورد بررسی عمیقتر قرار گیرد.
2
سخت درمانده است امـیر سست ریش
·
مولانا
امرا را، یعنی هیئت و طبقه حاکمه فئودالی ـ روحانی را سست بنیاد قلمداد می کند.
·
او بیچارگی
و استیصال طبقه حاکمه را به دلیل ضعف نفس و سستی بنیاد می داند.
·
اما چرا
و به چه دلیل؟
3
چون نه پس بیند نه پیش از احمقی اش
·
دلیل
مولانا بر سستی بنیاد هیئت و طبقه حاکمه، حماقت آن است که موجب کوری آن می شود:
·
نه پشت سر خود را، یعنی
گذشته را می بیند و نه پیش روی خود را، یعنی حال و آینده را.
·
این
مفهوم مولانا را می توان به جرئت به معنی بی دورنمائی تاریخی طبقه حاکمه تفسیر
کرد.
4
چون نه پس بیند نه پیش از احمقی اش
·
اکنون می
توان به شناخت ماهیت طبقاتی امرا پی برد:
·
بحران بینشی نمایندگان طبقات واپسین، از بحران اقتصادی آنها
سرچشمه می گیرد.
·
طبقات اجتماعی ئی که لب گور ایستاده اند، همیشه دچار سرگیجه اند و قادر به درک حقیقت
عینی نیستند.
·
نه از گذشته درس می گیرند و نه دورنمائی تاریخی در پیش
رو دارند.
·
دلیل پسیمیسم (بدبینی فلسفی) و نیهلیسم (پوچیگرائی) و
مرگ ستائی حضرات همین جا ست.
مولانا
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
· معنی تحت
اللفظی:
·
طبقه
حاکمه از جماعت جاهل تشکیل می یابد، جماعت جاهلی که اهل عقل از آن هراس دارند و سر در گلیم کشیده اند.
·
اما منظور از سر در گلیم کشیدن چیست؟
1
·
سر در
گلیم کشیدن، نوعی بازی بوده است:
·
همبازی
ها در جایی معین می خوابیدند و گلیمی بر سر خود می کشیدند و یکی دیگر از بازی کنان
به نظارت آنها می پرداخت و می دید که کی کجا خوابیده است.
· بعد خود ناظر نیز دراز می کشید.
· همبازی های دیگر جاهای خود را تغییر می دادند و دوباره سر در گلیم می کشیدند
.
·
بعد ناظر
پا می شد و هویت هر کدام از سر در گلیم کشیدگان را بر زبان می راند.
·
اگر تشخیص
او درست می بود، سوار آن کس می شد و به جای مقرر حمل می شد و اگر تشخیص او نادرست
می بود، آن کس سوار او می شد و به محل مقرر
برده می شد .
2
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
·
مولانا هیئت
حاکمه را، جماعت جاهل می داند که از ترس آنها اهل عقل سر در گلیم کشیده اند.
·
اینجا دیگر از بازی خبری نیست.
·
اینجا سخن از حاکمیت طبقاتی و سرکوب و ستم و بیم و هراس
است.
·
منظور مولانا به احتمال قوی، سر در
گریبان داشتن عقلا و نشان ندادن چهره واقعی خویش و شاید روی آوردن عقلا به مبارزه
مخفی و زیر زمینی باشد.
3
·
در این
بیت مولانا، تضاد اهل طریقت و عرفان با طبقه حاکمه و هیئت حاکمه را به هیچ ترفندی
نمی توان ندید.
·
موضع اوپوزیسیونی مولانا را نیز به همین سان.
·
از لحن مولانا می توان به برتری فکری، فرهنگی و ایدئولوژیکی اوپوزیسیون بورژوائی آغازین
در مقابل بنده داری و فئودالیسم واپسن پی برد.
·
در واکنش حافظ نسبت به کردوکار اهل طریقت و عرفان نیز این
مسئله آشکار می گردد.
·
حافظ هم روی هم رفته از موضع ضعف واکنش نشان می دهد.
·
توهین و فحش و تهمت و تحریف از سوی حافظ در حق اهل طریقت
و عرفان نشانه ضعف طبقه حاکمه بنده دار و فئودال است.
رضا نافعی
چای دوم آمد.
نزدیک ظهر بود و هنگام صرف غذا ، اما تو گوئی
استاد در جهانی دیگر است.
گفتم لطفا مطلب را دنبال کنید .
نبرد سازمان یافته؟
·
محتوای ابیات مولانا را رضا درست حدس می زنند، ولی ظاهرا قادر به تعیین موضع طبقاتی اهل طریقت
و عرفان نیستند.
·
ولی در این زمینه که مبارزه ای جاری است، حق دارند.
·
شاید مفهوم «مبارزه مخفی و زیر زمینی» رساتر و مناسب تر
می بود تا مفهوم «مبارزه سازمان یافته.»
· البته مفهوم «مبارزه سازمان یافته» رضا نیز می تواند همین منظور را برساند. چون فرم مخفی مبارزه نیز بر سازمانیافتگی آن دلالت دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر