سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374) (اصفهان
ـ وین)
·
بگرفته
غم غروب، کوهستان را
·
پوشانده
غبار مه، ره چشمان را
·
پاییز
نشسته بر همه دره، ولی
·
من می
شنوم بوی گلی پنهان را
·
آن شد که
به خویشتن نیاز آوردم
·
آب شده
را به جوی باز آوردم
·
بس تشنه
دویدم و ندادندم آب
·
بشکستم و
جان چشمه ساز آوردم
*****
·
بر گرد
از این راه و فراموشم کن
·
ای عشق
به مرگ خود سیه پوشم کن
·
می سوزم
من، می شنوی، می سوزم
·
ای آتش،
آبی شو و خاموشم کن
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر