عمر خیام
(427 ـ 510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین
تحلیل رباعی سی و یکم
دارنده
چو ترکیب طبایع آرا ست
از بهر
چه او، فکندش اندر کم و کاست
گر نیک
آمد، شکستن از بهر چه بود
ور نیک نیامد این صور، عیب که را ست؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
خداوند که به ترکیب خوی ها و خصلت ها پرداخته، به چه دلیل
از برخی اندک و از برخی دیگر بیش برگزیده است؟
·
اگر محصول ترکیب او خوب بوده، چرا تخریب می کند و اگر این
فرم ها معیوب بوده اند، عیب در کردوکار چه کسی بوده است؟
1
دارنده
چو ترکیب طبایع آرا ست
·
خیام یا جهان و مافیها را مخلوق خدا می داند
و یا بدان تظاهر می کند تا اندیشه مربوطه را مورد انتقاد قرار دهد.
·
منظور خیام از طبایع به احتمال قوی «طبایع اربعه» است:
·
عناصر چهارگانه ی آب و باد و خاک و آتش.
·
·
از همین
رباعی خیام می توان به جهان بینی ماتریالیستی او پی برد:
2
·
در سیستم های ماتریالیستی فلسفه چین باستان، هند و مصر، اگر چه مفهوم ماده تصریح نشده است، اما اطمینان بی خلل به وجود عینی
و مستقل از انسان چیزها و پدیده ها در طبیعت، همه جا به چشم می خورد.
·
این
چیزها و پدیده ها، به نظر نمایندگان ماتریالیسم باستان،
از تعداد انگشت شماری از عناصر اصلی (خاک، آب، هوا، آتش،
فلز و چوب) تشکیل یافته اند.
3
·
مشخصه
اصلی فلاسفه یونان باستان، در قرن ششم قبل از میلاد، عبارت است از خلاصه کردن تنوع
عینی جهان در یک عنصر واحد:
الف
تالسِ میلتوسی (624 ـ 546 ق. م.)
فیلسوف مکتب مَلَطی
از فلاسفه طبیعت یونان باستان
دولتمدار
ریاضی دان
ستاره شناس
مهندس
بنظر ارسطو، مؤسس فلسفه و علم بطور کلی بوده است.
او و همگنانش را فلاسفه ماقبل سقراطی می نامند
·
به نظر تالس عنصر اصلی واحد عبارت است از آب.
ب
آناکسی منس (585 ـ 528 ق. م.)
فیلسوف مکتب مَلَطی
از فلاسفه طبیعت یونان باستان
ستاره شناس
او و همگنانش را فلاسفه ماقبل سقراطی می نامند
تالس، آناکسی مندر و آناکسی منس مؤسسین مکتب
ایونی (قدیمی ترین مکتب فلسفی) محسوب می شوند.
·
به نظر آناکسی منس عنصر اصلی واحد
عبارت است از هوا
ت
هراکلیت (550 ـ 480 ق. م.)
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
افق فلسفی هراکلیت:
تجربه و دانش
شدن و فنا شدن
وحدت و تضاد
کاینات و آتش
واژه و روح
دولتشهر و حقوق مدنی
انسان و خدا
عقل و جهل
جملات قصار:
در هیچ رودی نمی توان دو بار شنا کرد
تضاد، پدر همه چیزها ست!
·
به نظر هراکلیت عنصر اصلی واحد عبارت
است از آتش.
4
دارنده
چو ترکیب طبایع آرا ست
از بهر
چه او، فکندش اندر کم و کاست
·
سؤال خیام این است که چرا خدا همه چیزها را کامل و بی نقص و
بی عیب خلق نکرده است؟
·
چرا بعضی ها ضعیف و کوچک اند و برخی قوی و بزرگ؟
·
حق هم بظاهر با اوست.
·
اگر خلقتی در کار بوده، پس چرا مورچه به این کوچکی و فیل
بدان بزرگی است؟
5
گر نیک
آمد، شکستن از بهر چه بود
·
اگر محصول کار خوب بوده، چرا پس از چندی آن را تخریب می
کند؟
·
مثلا دلیل مرگ انسان ها چیست؟
·
اگر قرار بر این بود که خدا پس از ساختن، دوباره خرد و خراب
کند، پس برای چی زحمت ساختن آن چیزها را به خود داده است؟
·
بزعم خیام، هیچ موجود خردمندی چیز بی عیب و نقصی را که ساخته است، خراب نمی کند.
·
حتما حریقی در پاسخ پرسش خیام خواهد گفت که مخلوقات الهی
ناقص بوده اند و به همین دلیل خدا هم مثل کوزه گری که کوزه کج و کوله ای ساخته باشد،
دوباره می شکند.
6
ور نیک نیامد این صور، عیب که را ست؟
·
خیام در واکنش به پاسخ حریف، سؤال دندانشکن دیگری طرح می
کند:
·
اگر مخلوق مورد نظر ناقص و معیوب بوده، عیب چه کسی بوده
است؟
·
این بدان معنی است که خدا خود موجود ناقص و معیوب خلق کرده
است، ولی هیچ موجود کاملی دست به خلق چیزهای ناقص و معیوب نمی زند.
·
بزعم خیام، خدا نمی تواند عقل و فهم و فراست و کمال کل و مطلق
باشد.
·
این رباعی خیام نه تنها سرشته به ماتریالیسم فلسفی است،
بلکه علاوه بر آن، حاوی انتقاد جدی از تئولوژی مسلط در جامعه است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر