۱۴۰۱ آبان ۱۲, پنجشنبه

درنگی در اندیشه ای از گرامشی (۱)

Ist möglicherweise ein Bild von ‎1 Person und ‎Text „‎مجله هفنه‎“‎‎

میم حجری

آن که زنده است 

به راستی 

نمی‌تواند شهروند باشد و موضع‌گیری نکند. 

بی‌تفاوتی کاهلی است. 

انگل‌وارگی است، 

بی‌جربزگی است. 

زندگی نیست

 و

 از این رو ست 

که 

من از بی‌تفاوت‌ها بیزارم.  

گرامشی

 

ما این سخن گرامشی را مورد تأمل قرار می دهیم:


۱

آن که زنده است 

به راستی 

نمی‌تواند شهروند باشد و موضع‌گیری نکند. 


 معنی تحت اللفظی:

هر کس شهروند باشد، باید موضعی داشته باشد.

منظور از شهروند کیست؟

شهروند

به

احتمال قوی

ترجمه بورژوا

به 

فارسی

 است.

بورژوا از مفاهیم رایج در انقلابات بورژوایی بوده است.

بورژوا 

آلترناتیوی انقلابی برای رعیت و اشراف فئودال و روحانی بوده است.

اگر چنین باشد،

موضع داشتن باید در انحصار بورژواها باشد.

یعنی

برده ها و رعایا و اشراف فئودال و روحانی

باید فاقد موضع باشند.

البته

گرامشی برای موضعمندی

علت و دلیل عینی، مادی و طبقاتی ندارد.

موضعمندی

به نظر گرامشی

چیزی سوبژکتیو و ارادی و چه بسا حتی تحمیلی است.

موضعمندی

اما

چیزی عینی، مادی و طبقاتی است.

هر کس بسته به جایگاه اجتماعی اش،

منافعی دارد

و

بسته به منافعش موضعی اتخاذ می کند.

 می توان گفت که موضعمندی پدیده ای ایده ئولوژیکی است

و

ایده ئولوژی

چیزی طبقاتی است.

در این صورت

هم توده های برده، 

موضع دارند، 

هم 

توده های رعیت، 

هم

 اشراف برده دار، فئودال و روحانی 

 هم 

پرولتاریا

 و 

هم

بورژوازی.

 تنها کسانی که می توانند فاقد موضع طبقاتی خاص خود باشند،

 لومپن پرولتاریا ست.

برای اینکه لومپن پرولتاریا 

جایگاه اجتماعی روشن و منافع طبقاتی روشن ندارد

و 

لذا تابع باد است 

و

بسته به جهت وزش باد، موضع می گیرد.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر