۱۳۹۸ آبان ۸, چهارشنبه

تأملی در سخنی از صادق هدایت (۱)

 
صادق هدایت
آشنایی با هدایت
فرزانه

فحش یکی از اصول تعادل آدمیزاد است.
اگر فحش نباشد، بله، آدم دق میکند.
هر زبانی که فحش مند است، دق دل مردمش بیشتر است.
از تعداد فحش و نوع فحش هر زبانی میشود از اوضاع مردمی که تو یک ناحیه هستند سر در آورد.
رابطه ی بینشان را کشف کرد.
زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد، فحش آبدار زیاد دارد.
ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟
هان دوست عزیز؟
شما را چه میشود؟
دیگر یه نخود فحش را هم به ما نمیتوانی ببینی؟
بله
  ایمایه اینجوری هستیم.
میخوای بخوای، نمیخوای نخوای.
موجودی هستیم فحش مند و تا دلمان میخواهد فحش ریخت و پاش میکنیم تا همه عبرت بگیرند.
 
۱
فحش یکی از اصول تعادل آدمیزاد است.
 
فحاشی
فرمی از تخلیه روحی و روانی آدمیان
است.
 
روح و روانی
که
تخریب
شده است.
  
فحش و فحاشی
اصلا اصل
نیست.
 
فحاشی
نشانه خالی بودن کله (دل، ذهن، ضمیر)
از
اندیشه
و
خالی بودن چنته از سخن سنجیده و اندیشیده
است.
 
اگر
کسی 
توان تفکر مفهومی داشته باشد،
سخن می گوید  و نه دشنام.
 
۲
اگر فحش نباشد، بله، آدم دق میکند. 
 
فحاشی
عملا
به
تسکین روح و روان آشفته آدمی 
منجر نمی شود.
 
پناه بردن به فحش
نه
به
فرمان عقل اندیشنده،
بلکه
به
فرمان غریزه
صورت می گیرد.
 
فحاشی 
واکنشی مبتنی بر توحش
است.
 
۳
هر زبانی که فحش مند است، دق دل مردمش بیشتر است.
 
منظور هدایت از دق دل چیست؟

تسکین روحی و روانی؟

 ۴
 از تعداد فحش و نوع فحش هر زبانی میشود از اوضاع مردمی که تو یک ناحیه هستند سر در آورد.
رابطه ی بینشان را کشف کرد.
 
از
هر چیز هر زبانی می توان
به
شناخت وضع زندگی مردم مربوطه پی برد.
 
وفور و تنوع فحش در زبانی
قبل از همه
دال بر توحش کسانی است
که
به
آن زبان سخن می گویند.
 
وفور و تنوع فحش در زبانی
دال
بر
سطح فکری و فرهنگی نازل کسانی است که از آن زبان استفاده می کنند.
 
۵
زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد، فحش آبدار زیاد دارد.
 
وفور فحش در زبان فارسی
دال بر سطح فکری و فرهنگی بغایت نازل فارسی زبانان است.
 
فحاشی
اصولا و اساسا
کسب و کار
لات ها و لومپن ها و لاشخورها
ست.
 
البته
تعیین و تعریف فحش
طبقاتی
است.
 
مثلا
عمله
در
قاموس اشرافیت بنده دار و فئودال
فحش واژه
است.
 
اما
نه
در
قاموس زحمتکشان.
 
 گاو و گوساله و خر و کره خر و استر و قاطر و غیره
در
قاموس اشرافیت بنده دار و فئودال
فحش واژه اند
ولی
نه
در
قاموس زحمتکشان.
 
اگر
هم
احیانا 
زحمتکشان از واژه های فوق الذکر به عنوان فحش واژه بهره برگیرند،
تحت تأثیر فکری و ارزشی طبقه حاکمه
بهره برمی گیرند.
 
زحمتکشان
مثلا
واژه خر
را
به
 عنوان تا حدی کودن
به کار می برند.
 
مثلا
وقتی که کسی نسنجیده حرفی زده باشد و یا کاری کرده باشد،
خر
خطابش می کنند.
 
این بدان معنی است که درجات تخریبی و توهینی فحش واژه ها
برای اعضای طبقات اجتماعی مختلف
یکسان نیست.
 
۶
ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟  
 
صادق هدایت
به
وفور فحش آبدار در زبان فارسی اشاره دارد
و
استفاده از آنها
را
توصیه می کند.
 
سؤال
فقط
این است
که
استفاده بر ضد اعضای کدام طبقات اجتماعی؟
 
۷
هان دوست عزیز؟
شما را چه میشود؟
دیگر یه نخود فحش را هم به ما نمیتوانی ببینی؟
 
حریف احتمالا از فحاشی هدایت شکوه کرده است.
 
۸
بله
  ایمایه اینجوری هستیم.
میخوای بخوای، نمیخوای نخوای.
 
این واکنش هدایت به انتقاد حریف
نشانه خالی بودن کله او از اندیشه
است.
 
۹
موجودی هستیم فحش مند و تا دلمان میخواهد فحش ریخت و پاش میکنیم تا همه عبرت بگیرند.
 
صادق هدایت
از
برج عاجش
به
جامعه
می نگرد
و
به
خود
حق می دهد
که
به
توده 
توهین کند.
 
ما
یکی از فحش های هدایت
را
تحلیل می کنیم:
 
صادق هدایت

این مردمی که می بینید یک گله گوسفند هستند که نه فکر دارند و نه جرئت تلاش.
به قدری در زیر فشار فکر عرب مسموم شده اند که از هستی خود شان بیگانه اند.

۱
مردم از دید فئودال زاده ای مفتخور و مرفه
فرقی با گوسفند ندارند.

۲
مشخصه مردم از دید فئودال زاده چیست؟

۳
مشخصه توده مردم
نداشتن فکر
و 
تنبلی
است.

۴
خیلی تعجب دارد.

۵
کسی که بدون تلاش شبانه روزی توده
از
 تهیه لقمه نانی و جرعه آبی 
عاجز خواهد ماند
توده را به تنبلی متهم می کند.

۶
توده ای که برای تهیه خوراک و پوشاک و مسکن و ... جامعه
سرمای یخبندان زمستان 
را 
و
 گرمای سوزان تابستان 
را 
و
چه بسا حتی مرگ خود و اعضای خانواده خود
را
تحمل می کند.

۷
این فقط
به
معنی بی خبری هدایت
از
 روند و روال تشکیل نان سفره و مایحتاج حیاتی دیگر
 از
 قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و مدرسه و بیمارستان و دانشگاه و غیره
 نیست

۸
این به معنی بی شرمی و نادانی او ست.

۹
چون
پیش شرط انجام حتی ساده ترین کار
تفکر پیشایش
 است.

۱۰
هدایت انگل زاده
نمی داند که هر کاری از کله (ذهن، مغز) آدمی می گذرد.

۱۱
بنا و عمله و معمار
قبل از بنای خانه
مدل فکری خانه را در ذهن خود می سازد
بعد با حاک و کاه و آب و آهک و آهن و سنگ و سیمان
مدل فکری خانه را به خانه مادی تبدیل می کند.

۱۲
جالب تر از همه
مفهوم خرکی فکر عرب 
است.

۱۳
هدایت
افکار بشری
را
ناسیونالیزه 
می کند.

۱۴
هدایت
خیال می کند
 که
افکار
ملی اند
و 
نه طبقاتی

۱۵
هدایت
  نمی داند 
که
 اسلام
ایده ئولوژی
 است
و
ایده ئولوژی 
چیزی از سر تا پا
طبقاتی
 است
و
 نه 
ملی
و
نه
عربی
و
نه 
عجمی
و
نه
 فرنگی

۱۶
توده اگر تحت فشار اسلام (تفکر مذهبی)
از خود بیگانه شده
در 
حقیقت
تحت فشار ایده ئولوژی فئودالی
یعنی
 ایده ئولوژی جد اندر جدی صادق هدایت
از خود بیگانه شده است.

۱۵
پس برای رفع بیگانگی توده
باید فئودالیسم
را
به گور سپرد

۱۶
یعنی دار و ندار امثال هدایت را باید مصادره کرد
تا
به قول سعدی
 
«پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا بروند»
 
اگر برای خود فروشی به شهرها نرفته باشند.

پایان
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر