ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
موجها خوابیدهاند، آرام و رام
طبل توفان از نوا افتاده است
طبل توفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیدهاند
آبها از آسیا افتاده است
۱
در
مزار آباد شهر بی تپش
وای ِ جغدی هم نمیآید به گوش
دردمندان
بی خروش و بی فغان
خشمناکان
بی فغان و بی خروش
معنی تحت اللفظی:
در مزار آباد شهر بی تپش
حتی
وای جغدی به گوش نمی رسد:
وای جغدی به گوش نمی رسد:
هم
دردمندان
ساکت
اند
و
هم
خشمناکان.
واژه مزار آباد
احتمالا
یکی از واژه های خود اخوان
است.
این واژه را اخوان
احتمالا
به
تقلید از واژه خراب آباد
ساخته است.
خراب آباد
یعنی
آنچه که آبادی اش از ویرانی اش
است
آنچه که آبادی اش از ویرانی اش
است
خراب آباد
در
ادبیات فئودالی
ما
به
معنی دنیا (ضد آخرت، عقبا) به کار رفته است.
حافظ
بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم
مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد بدین دیر خراب آبادم
(آدم آمرا به این دیر خراب آباد آورد.)
در
ادبیات فئودالی
ما
به
معنی دنیا (ضد آخرت، عقبا) به کار رفته است.
حافظ
بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم
مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد بدین دیر خراب آبادم
(آدم آمرا به این دیر خراب آباد آورد.)
در
مزار آباد شهر بی تپش
مزار آباد شهر
یعنی
جایی که آبادی اش در زمینه مزار
است.
اخوان مزار آباد شهر
را
بی تپش
می نامد.
این بدان معنی است
که
او
او
مزار آباد شهر
را
به
قلبی
تشبیه می کند
که
از
تپش ایستاده است.
از تپش افتادن مزار آباد شهر
بدان معنی است
که
آن
سلب فونکسیونالیته (کارکرد) شده است.
یعنی
دیگر
دیگر
قادر به ارسال خون به اندام شهر نیست.
۳
در
مزار آباد شهر بی تپش
وای ِ جغدی هم نمیآید به گوش
دردمندان
بی خروش و بی فغان
خشمناکان
بی فغان و بی خروش
گورستان و خرابات
معمولا
سرزمین موشان
است
و
ایدئال
برای
جغد جماعت.
اما در مزار آباد شهر بی تپش
نه
از
موش اثری
هست
هست
و
نه
قاعدتا
از
جغد.
مشخصه مهم اخوان
رادیکالیته تبیینی
است.
۴
در
مزار آباد شهر بی تپش
وای ِ جغدی هم نمیآید به گوش
دردمندان
بی خروش و بی فغان
خشمناکان
بی فغان و بی خروش
در این مزار آباد شهر بی تتپش
حتی
دردمندان و خشمناکان
توان ضجه و ناله ندارند.
نهایت ادبار
را
بهتر از این نمی توان تبیین داشت.
وقتی از رادیکالیته تبیینی سخن می رود،
به
همین دلایل است.
۵
را
بهتر از این نمی توان تبیین داشت.
وقتی از رادیکالیته تبیینی سخن می رود،
به
همین دلایل است.
۵
آه ها در سینهها گم کرده راه
مرغکان سرشان به زیر بالها
در
سکوت جاودان
مدفون شده است
هر چه غوغا بود و قیل و قالها
معنی تحت اللفظی:
آه
در
سینه ها
حتی
دچار گمراهی شده است
چه رسد به آدم ها
در
جامعه.
مرغ ها
سر به زیر بال برده اند
و
هر چه غوغا و قیل و قال بود،
در
گورستان سکوت
مدفون شده است.
۶
اخوان با مفهوم گمراهی آه
با
رادیکالیته تکان دهنده ای
از
نهایت ضلالت و گمراهی آدمیان
پرده برمی دارد.
جنبش اجتماعی
شکست خورده است
و
باورها
زیر علامت سؤال رفته اند،
بی آنکه جوابی در بین باشد.
۷
سر در زیر بال کردن مرغ ها
دال
بر
دیالک تیک منفی اوبژکتیو ـ سوبژکتیو
است:
نه
شرایط اوبژکتیو (عینی) مثلا شرایط آب و هوایی
برای کار و شکار مناسب است
و
نه
شرایط سوبژکتیو
شرایط جسمانی و روحی و روانی
مرغ ها
در
برف و باد و بوران و باران
به
کنجی می خزند
و
سر در زیر بال می کنند.
در نتیجه
قحط غوغا و قیل و قال
است.
شاهکار
است.
ادامه دارد.
آه
در
سینه ها
حتی
دچار گمراهی شده است
چه رسد به آدم ها
در
جامعه.
مرغ ها
سر به زیر بال برده اند
و
هر چه غوغا و قیل و قال بود،
در
گورستان سکوت
مدفون شده است.
۶
آه ها در سینهها گم کرده راه
اخوان با مفهوم گمراهی آه
با
رادیکالیته تکان دهنده ای
از
نهایت ضلالت و گمراهی آدمیان
پرده برمی دارد.
جنبش اجتماعی
شکست خورده است
و
باورها
زیر علامت سؤال رفته اند،
بی آنکه جوابی در بین باشد.
۷
مرغکان سرشان به زیر بالها
در
سکوت جاودان
مدفون شده است
هر چه غوغا بود و قیل و قالها
سر در زیر بال کردن مرغ ها
دال
بر
دیالک تیک منفی اوبژکتیو ـ سوبژکتیو
است:
نه
شرایط اوبژکتیو (عینی) مثلا شرایط آب و هوایی
برای کار و شکار مناسب است
و
نه
شرایط سوبژکتیو
شرایط جسمانی و روحی و روانی
مرغ ها
در
برف و باد و بوران و باران
به
کنجی می خزند
و
سر در زیر بال می کنند.
در نتیجه
قحط غوغا و قیل و قال
است.
شاهکار
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر