۱۳۹۸ آبان ۹, پنجشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۵۶)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
جامی

گفتی:
«بگوی عاشق و بیمار کیستی؟»
من عاشق تو ام
تو بگو:
«یار کیستی؟»

هر شب من و خیال تو و کنج محنتی
تو با که ای و مونس و غمخوار کیستی؟

من با غم تو ای یار، به عهد و وفای خویش
ای بی وفا
تو یار وفادار کیستی؟

تا چند گرد کوی تو گردم
دمی
بپرس:
«کاینجا چه می کنی و طلبکار کیستی؟»

جامی
 مدار چشم رهایی ز دام عشق
اندیشه کن
ببین
که
گرفتار کیستی؟

پایان
 
اقای فلان
ولی شما اقای فیلسوف اکتیو
چرا حرفهایت را بانام خودت نمیزنی؟
مگر چه میگی؟
حریف

۱
محتوای این ترفند رایج در بحث چیست؟

۲
یکی از دلایل گیر دادن به اسم مستعار و مطالبه مصرانه اسم واقعی
خوردن کفگیر حریفان بر ته دیگ است.

۳
چون توان پرداختن به اندیشه را ندارند
اسم مستعار را
بهانه ای برای تخریب بحث قرار می دهند.

۴
در حالیکه
اسم هر چه باشد
تعیین کننده حقیقت و بطلان اندیشه مورد بحث نیست.

۵
دلیل دیگر گیر دادن به اسم مستعار و مطالبه مصرانه اسم واقعی
درست در همین نکته (۴) است:
حضرات خیال می کنند که حقیقت نظر
نه
در خود نظر
بلکه
در صاحب نظر است.

۶
این
به معنی وارونه اندیشی معرفتی ـ نظری (وارونه اندیشی در عرصه تئوری شناخت) است
که
به معنی اتخاذ موضع جهان بینانه ی ایدئالیستی
در
عرصه شناخت است.

۷
طرفه می دانید چیست؟

۸
طرفه این است که گیر دهندگان به اسم مستعار و مطالبه کنندگان اسم واقعی
چه بسا
خود
از اسم مستعار
برای عرعریات و شعریات و عکسیات خود استفاده می کنند.
 
فروغ فرخزاد

در شب کوچک من، افسوس
باد با برگ درختان میعادی (قرار دیداری) دارد
در شب کوچک من دلهرهٔ ویرانی است

گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم

گوش کن
وزش ظلمت را میشنوی؟

در شب اکنون چیزی می گذرد
ماه سُرخ است و مشوّش
و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها، همچون انبوه عزاداران ،
لحظهٔ باریدن
را
گوئی
منتظرند

لحظه‌ای
و پس از آن، هیچ .

پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز می ماند از چرخش

پشت این پنجره یک نامعلوم ،
نگران من و تو ست

ای سراپایت سبز
دست هایت را چون خاطره‌ای سوزان،
در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش‌های لب های عاشق من بسپار

باد ما را با خود خواهد برد
باد ما را با خود خواهد برد

پایان
 
مرگ قو
حمیدی شیرازی

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنـده زاد و فـریبــا بمیــرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشـه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غـزل ها بمیـرد

گروهی بر آنند کاین مرغ شیـدا
کـجا عاشقـی کرد، آنـجا بمیـرد

شـب مرگ از بیـم آنـجا شتابـد
که از مـرگ غافـل شـود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویـی به صـحرا بمیرد

چو روزی ز آغـوش دریا برآمـد
شبـی هم در آغـوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی، آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

۱
حال آنکه من
به‌شخصه
زمانی
همراه شعر خویش
هم دوش شن چوی کره‌ای
جنگ کرده‌ام.
یک بار هم "حمیدی" شاعر را
در چند سال پیش
بر دار شعر خویشتن
آونگ کرده‌ام.

احمد شاملو

۲
حمیدی شاعر
مخالف شعر نو بود
و
شاملو مدافع شعر نو

۳
این شعر حمیدی شاعر
اما
به لحاظ مضمون (محتوای) ایده ئولوژیکی
در خط فکری عادولف شاملو نیز است.

۴
در این شعر حمیدی شاعر
قو
برای تبلیغ نخبه
اینسترومنتالیزه (آلت دست قرار داده) می شود.

۵
تئوری نخبگان
مهمترین تئوری فاشیستی (و ضمنا فئودالیستی و فوندامنتالیستی و استالینیستی) است.

۶
نخبه فئودالیستی و فاشیستی در این شعر حمیدی شیرازی ایدئالیزه می شود:
شرف کیهان می شود
بامداد اول و اخر می شود
....

۷
روی دیگر این مدال نخبه ستایی،
توده ستیزی 
است.

۸
طرفه
اما چیز دیگری است.
چیست؟
 
امروز روز تولد مردی است که تکرار نخواهد شد
پهلوی ها
نقطه عطفی در تاریخ ایران ما
هستند
که باید با احترام ازآنها نام برده شود.
شاهزاده ای که نه از جنس ایران
بلکه خود ایران است.
مش پری

الف
امروز روز تولد مردی است که تکرار نخواهد شد.

۱
من - زور
مش پری؟

۲
مگر بقیه مردها تکرارشدنی اند
که
شازده تکرارنشدنی باشد؟

۳
حتی
خمینی
منحصر به فرد
بوده است
و
تکرارناشدنی

۴
خدا
که
خمینی
را
خلقش کرد
از کرده خود پشیمان شد
و
درجا غسل توبه ریخت.

۵
از آن به بعد
دیگر
کسی را خلق نکرد.

ب
پهلوی ها
نقطه عطفی در تاریخ ایران ما
هستند
که باید با احترام ازآنها نام برده شود.

۱
نقطه عطف به چه معنی است
مش پری؟

۲
آدم ها که نمی توانند نقطه عطفی در تاریخ جامعه ای و یا جنگلی باشند.

۳
انقلابات اجتماعی
می توانند
نقطه عطفی در تاریخ جامعه ای باشند.

پ
شاهزاده ای که نه از جنس ایران
بلکه خود ایران است.

۱
زنده باد.

۲
ولی من ـ زور؟

۳
جنس ایران که نداریم

۴
اجناس ایرانی داشته ایم.

۵
مثلا خیار شور ایرانی

۶
حالا از خیر سر خمینی
آن را هم نداریم.

۷
خیار شور عیرانی داریم
که
با ادرار تهیه می شود 
تا 
نخورده بالا بیاوری دل و روده صاحب مرده
 را.

۸
شازده
خود ایران است؟

۹
ما خیال می کردیم
که
گربه چف
خود ایران است
و
یا
گربه نره.

۱۰
آخه ایران
شبیه گربه
 است 
و
 نه
 شبیه گوساله
 
پروین اعتصامی
شاعر نبوده است.

۱
پروین اعتصامی
واعظ بوده است.

۲
اندرز داده است.

۳
پروین اعتصامی
ناظم بوده است

۴
قصص قران ار به نظم کشیده است.

۵
ولی
زن زحمتکشی از اشرافیت فئودال بوده است و به اندازه صدها نفر کار کرده است و خیلی زود مرده است.

۶
هومانیسم پروین اعتصامی
هومانیسم فئودالی است.
 
بشر
دوباره
به
جنگل
پناه خواهد برد.

به
کوه
خواهد زد.

جفنگ
خواهد گفت

۱
طرفداران پرولتاریا
در قلب عروپا
عرعر می کنند

۲
آش نذری برای بخشی و قلیان می پزند
و
شق القمر می کنند

۳
جای قمر الملوک فئودالی
فقط
خالی است
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر