۱۳۹۸ مهر ۲۹, دوشنبه

سیری در شعری از اخوان تحت عنوان «کاوه یا اسکندر؟» (۳)


ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون

۱
موج‌ها خوابیده‌اند، آرام و رام
طبل توفان از نوا افتاده است

چشمه‌ های شعله‌ ور خشکیده‌اند
آب‌ها از آسیا افتاده است
 
معنی تحت اللفظی:
موج ها
آرام و رام
خفته اند
و
طبل توفان
بی نوا
است.
 
چشمه های آتشین
خشک گشته اند
و
آب ها
از
آسیاب افتاده اند.
۲
موج‌ها خوابیده‌اند، آرام و رام
طبل توفان از نوا افتاده است
اخوان
نه
تنها
بزرگ ترین شاعر دیار ما ست،
بلکه
هنرمند
به
معنی حقیقی کلمه
است.
اخوان
در این بیت شعر،
امواج
را
موجودیت 
می بخشد:
امواج
بسان جانوران و آدمیان
پس از تلاش و تقلا
خسته می شوند و می خوابند.
اخوان
توفان
را
به
طبل
تشبیه می کند.
طبال
از
کوبش طبل توفان
دست برداشته است.
در نتیجه
طبل توفان از نوا افتاده است.
سؤال
اما
این است 
که
 طبل چه ربطی به موج
دارد؟

عظمت هنر
همینجا
آشکار می گردد:
کوبش طبل
همیشه
با
مارش توده در فرم های مختلف
در رابطه است:

می توان گفت
که
اخوان
جنبش امواج
را
به
جنبش اجتماعی،
به
مارش توده
تشبیه می کند.
مارشی
که
به
برکت خروش طبل
تحول کمی ـ کیفی
کسب می کند:
قوی تر و خروشنده تر و منظم تر می گردد.


تشکیل امواج
هم
با
وزش توفان
در
رابطه است.

میان توفان و امواج
رابطه علی 
(علتی ـ معلولی)
وجود دارد:
توفان
علت
است
و
امواج
معلول
اند.

به
همین دلیل
خواب امواج
با
خاموشی طبل توفان
توأم است.

شاهکار
نیست؟

۳
چشمه‌ های شعله‌ ور خشکیده‌اند

منظور شاعر
از
مفهوم چشمه 
چیست؟
ضمنا
دلیل شعله وری چشمه
چیست؟
چشمه آب
که
نمی تواند شعله ور باشد.

چشمه
زمانی 
می تواند شعله ور باشد
که
حاوی مواد محترق با دمای تبخیر نازل باشد.
مثلا
حاوی بنزین باشد
که
با 
دمای نازل
تبخیر می شود
و
در
مجاورت اکسیژن هوا
آتش می گیرد.
۴
چشمه‌ های شعله‌ ور خشکیده‌اند
 
منظور شاعر از چشمه های شعله ور
افکار (سخنان) آتشین
شاید 
باشد
که
از 
قول و نقل قول انقلابیون
پا به عرصه وجود می نهند
و
پس از نفوذ در روح آدمیان،
به
قوه مادی مبدل می شوند.
قوه مادی ئی
که 
برای تحول مناسبات مادی جامعه
(مناسبات تولیدی، زیربنای اقتصادی)
برای
سرنگونی قدرت مادی طبقه حاکمه
لازم
است.

دیالک تیک تئوری و پراتیک

۵
چشمه‌ های شعله‌ ور خشکیده‌اند

چشمه های شعله ور
در این بیت شعر اخوان
اما
دیالک تیکی از شور و شوق و شعر و شعور و شعار
است.

اگر
ادبیات این دوره طلایی کوتاه
تحلیل شود،
مسئله روشن می گردد.

در
 ترازوی جنبش اجتماعی این دوره
 کفه شور و شوق و شعر و شعار
سنگین تر از کفه شعور و شناخت
است.

مثال:

اخوان

ای حزب من
ای ترانه امید

بر شاخ تو
من
رسیده 
خواهم شد.

پولادم 
و
آبدیده
خواهم شد.

اخوان
در 
این شعر 
حزب توده
را
به 
ترانه امید 
و
درخت
تشبیه می کند
و
خود
را 
به
میوه.

میوه ای
که
هنوز
کال
است.

ولی
رسیده خواهد شد.

یعنی
به
لحاظ فرم و محتوا
رشد خواهد کرد.
رنگ و بو و عطر و طعم و قند و جلوه و جلا خواهد داشت.


اخوان
ضمنا
تحت تأثیر رمان استالینیستی موسوم 
به
«چگونه فولاد ابدیده شد؟»
خود
را
پولاد
می داند
که
در
روند جنبش اجتماعی
آبدیده 
خواهد شد.

همین شعر اخوان
ضعف تئوریکی او
را
و
حزب توده
را
آشکار می سازد.

حزب توده 
پس
از
کودتای کثافت ۲۸ مرداد
به
لحاظ تئوریکی 
ضعیف تر و ضعیف تر
می گردد.

۶
چشمه‌ های شعله‌ ور خشکیده‌اند
آب‌ها از آسیا افتاده است


افتادن آب ها از آسیاب
یکی 
از
ضرب المثل های تجربی ـ توده ای
است
که
حاوی علمیت بی چون و چرا ست:
آبی
که
از 
ارتفاع معینی
بسان آبشار
در
آسیاب
می ریزد،
آبی
سرشار از نیرو و انرژی
است.

سرشار
از
نیرو و انرژی مکانیکی
است.

به
برکت این نیرو و انرژی
است
که
سنگ سنگین آسیاب
به
چرخش درآورده می شود
و
گندم
آرد
می شود.

آبی
که
از
آسیاب افتاده،
عاری از نیرو و انرژی اولیه
است.

مثل
موجی
است
که
خفته.

مثل طبلی
است
که
خاموش و بینوا
ست.

خیلی زیبا ست.

دوره رخوت و رکود
را
بهتر از این نمی توان تصورو تصویر کرد.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:

    ای حزب من
    ای ترانه امید

    بر شاخ تو
    من
    رسیده
    خواهم شد.

    در کوره رنج های شیرینت

    پولادم
    و
    آبدیده
    خواهم شد.

    پاسخحذف