محمود سریعالقلم
(متولد ۱۳۳۸ در تهران)
تحلیلی
از
ربابه نون
سی ویژگی که باعث می شوند به هم اعتماد نکنیم
۱
به شخصی که به ما محبت کرده و احترام گذاشته، لطمه می زنیم
۲
اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده ایم
۳
با یک ویژگی منفی، کلیتِ یک فرد را تخطئه می کنیم
۴
ظاهر و باطنِ ما در دوستی، بسیار فاصله دارد
۵
روزی چندین بار حرف مان را تغییر می دهیم
۶
مسئولیتِ قولی را که می دهیم نمی پذیریم
مسئولیتِ قولی را که می دهیم نمی پذیریم
ششمین دلیل بند تنبانی سریع القلم برای بی اعتمادی میان اعضای جامعه
عدم وفا به وعده
است.
وقتی از سقوط بورژوازی واپسین به اسفل السافلین نظامات اجتماعی بربریت و برده داری و فئودالی
سخن می رود،
به
همین دلایل
است:
سریع القلم
و
در
تحلیل نهایی اساتید دانش ـ کاه های امپریالیستی
(ایده ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی)
با
مفاهیم عهد و وفا و جور و جفای دوران برده داری
می عندیشد و می عندیشند.
در
قاموس سریع القلم
دلیل بی اعتمادی اعضای طویله طبقاتی
بی وفایی به وعده
است
و
نه
مناسبات اجتماعی حاکم
که
جنگ همه بر ضد همه
را
شعله ور
ساخته است.
۲
مسئولیتِ قولی را که می دهیم نمی پذیریم
ما
در
تحلیل آیات قرآن کریم
و
آثار شعرای قرون وسطی
به
ویژه اشعار و آثار شیخ شیراز
مفاهیم عهد و وفا و جور و جفا و غیره
را
مورد تأمل قرار داده ایم.
اکنون
تز ششم سریع القلم
را
مشخصا
و
بی اعتنا به سابقه تاریخی اش
مورد تأمل قرار می دهیم:
سؤال اول
این
است
که
چرا
اعضای جامعه به همدیگر قول می دهند؟
سؤال دوم
این
که
چرا
اعضای جامعه
زیر قول شان می زنند
و
به
عهد خود وفا نمی کنند؟
الف
چرا
اعضای جامعه به همدیگر قول می دهند؟
۱
دلیل تشکیل دیالک تیک عهد و وفا
در
جامعه برده داری
بدهکار بودن عضوی از جامعه به کسی و ناتوانی از پرداخت بدهی خود
و
نتیجتا
تقبل یوغ بردگی او بر گرده خویش و یا زن و بچه خویش
بود.
مثلا
پدر و یا مادر خانواده ای
برای نجات از گرسنگی
از
حریفی
قرض می گرفت
و
در
صورت ناتوانی از پرداخت قرض خود
دخترش
را
به
کنیزی
او
وامی داشت
و
یا
پسرش
را
به بندگی او.
کنیز و بنده
با
ارباب بنده دار
عهد بندگی
می بست.
به
او
قول می داد
که
کنیز و یا بنده او
باشد.
وفا به عهد
در
اتیک و اخلاق نظامات برده داری و فئودالی
یکی
از
سجایا و فضایل اخلاقی بود.
عدم وفا به عهد
(عدم قبول مسئولیت به قول خود به قول سریع القلم)
جفا
(ظلم و ستم)
نامیده می شد.
۲
تعریف مفهوم ظلم
در
قرآن کریم،
همین است و بس.
همه انسان ها
در
اسلام
(دین نظام برده داری)
عبد
(بنده و کنیز و رهی و غلام و نوکر و چاکر)
و
الله
معبود
(ارباب بنده و کنیز و رهی و غلام و نوکر و چاکر)
است.
الله
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خداوندان بنده
است.
آسمان
آیینه ی زمین
است.
مراجعه کنید
به
قرآن کریم
از
دیدی دیگر
۳
الله
از
ابنای بشر
در
روز الست کذایی
قول گرفته
که
بنده اش
باشند.
اگر
کسی
تن به بندگی الله در ندهد،
به
زیر قول خود در روز کذایی الست
یعنی
زمانی که نطفه ای در ناکجا بطن بود،
زده است.
یعنی
جزو ستمگران و ظالمان
است.
خود الله
ماشاء الله
عادل
است.
منظور از الله در قرآن کریم،
در
تحلیل نهایی
اشرافیت بنده دار و روحانی
است.
بدین طریق و با این ترفند
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
به
شکل دوئالیسم الله و بشریت (معبود و عبد، ارباب و بنده) بسط داده می شود.
۴
جامعه بنده داری و حتی فئودالی
اگرچه
ظاهرا
از بین رفته،
ولی
عناصر روبنایی ـ ایده ئولوژیکی آن
باقی مانده اند.
مثلا
اگر کسی در مضیقه مالی باشد،
از
دیگری
قول حمایت مالی
می گیرد.
به
همان سان
که
کنیز و رهی
از
کدبانو و ارباب
قول دریافت خوراک و پوشاک و مسکن و غیره
می گرفت.
ایرج میرزا
در
یکی
از
عشعار پورنوگرافیکی اش
(به قول بعضی ها نظربازی اش)
به
پسر بچه ای
قول دادن جاسیگاری طلایی
می دهد
و
پس
از
تجاوز جنسی به نوجوان
ناپدید می شود.
به
قول سریع القلم
مسئولیتِ قولی را که می دهد
نمی پذیرد.
اگر
نوجوان
فقیر
به
لحاظ مالی و فکری و اخلاقی
نبود
از
شازده شاعر و عیاش
قول
نمی گرفت
و
هتک حرمت
نمی شد.
ب
چرا
اعضای جامعه
زیر قول شان می زنند
و
به
عهد خود وفا نمی کنند؟
از
دو حالت قصه خالی نیست:
الف
یا
برای فریب کسی
و
سوء استفاده از او
قول الکی
می دهند.
ب
و
یا
به
همنوع خود
صادقانه
قول می دهند،
ولی
به
دلیل شرایط عینی نامناسب
از
عهده وفا به وعده
برنمی آیند.
همنوع آنان نیز می تواند
نسبت
به
این عدم وفای ناخواسته و ناگزیر به وعده
تفاهم
داشته باشد
و
دلیلی
برای بی اعتمادی نسبت به او
نداشته باشد.
ایراد بینشی سریع القلم
ناتوانی
از
مشخص اندیشی
ناتوانی
از
توجه به شرایط عینی حاکم
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر